موفقیت در زندگی

مقالات جالب و بروز راجع به موفقیت در تمام ارکان زندگی

موفقیت در زندگی

مقالات جالب و بروز راجع به موفقیت در تمام ارکان زندگی

تکنیکی برای مبارزه با اضطراب


این روزها کتاب‌های درمانی رنگ‌آمیزی برای بزرگسالان مبتلا به اضطراب، فروش قابل توجهی را به خود اختصاص داده و در فهرست کتاب‌های برتر سایت‌های آنلاین در ردیف نخستین‌ها جای گرفته است.ابرا دتون آموزگار 52 ساله اهل اوهایو، که به علت فشار خون بالا و اضطراب شدید به پزشک مراجعه کرده بود ، یکی از مخاطبان پرطرفدار کتاب‌های رنگ آمیزی بوده و ادعا می‌کند با کمک این روش موفق شده است میزان فشار خون خود را به 84/12 برساند.

 خبرنگار سایت گاردین گفت، متخصص از من خواست تا سبک زندگی جدیدم را که منجر به کاهش تنش‌ها و پایین آمدن فشار خون شده بود برای او توضیح دهم. او از من پرسید، برنامه ات چه بود و من پاسخ دادم، پیاده روی و رنگ آمیزی کتاب‌های نقاشی، فکر می‌کنم این دو سرگرمی لذتبخش تأثیر فراوانی در کاهش اضطراب من داشته است. ابرا دتون ادامه می‌دهد، نقاشی این کتاب‌ها و رنگ‌آمیزی طرح‌ها به من آرامش می‌دهد و تمرکزم را بالا برده است.

این سرگرمی که معمولاً در شب به آن می‌پردازم، اجازه نمی‌دهد، افکار تنش زا فرصتی برای ورود به ذهنم پیدا کنند و مدتی است، خواب راحتی را تجربه می‌کنم. خواب راحت شبانه در آغاز یک روز کاری پر نشاط هم نقش دارد.

دیگر سر و کله زدن با دانش‌آموزان بازیگوش، استرس آور نیست، صبور‌تر شده‌ام و با انگیزه بهتری فعالیت می‌کنم.یکی از ناشران کتاب‌های رنگ آمیزی بزرگسالان معتقد است، کتاب‌هایی که کمتر از یک سال است به بازار آمده و طرفداران زیادی پیدا کرده‌اند، با هدف کاهش استرس و شناختن عواطف درونی، طراحی شده‌اند.

تحقیقات نشان می‌دهد رنگ آمیزی طرح‌های سازگار با خلقیات افراد، امکان ذهن آگاهی و تمر کز بیشتر را فراهم کرده و به افراد کمک می‌کند تا با اضطراب و آثار به جامانده از سوانح تلخ گذشته کنار بیایند. وی ادامه می‌دهد این کتاب‌ها هدف درمانی داشته و تحت نظر متخصصان و محققان آگاه در حوزه‌های اعصاب و روان شناسی تألیف شده‌اند.

دکتر کتی مالچیودی - هنر درمانگر و نویسنده - کتاب‌های رنگ آمیزی را جدیدترین سلاح برای مبارزه با اضطراب معرفی کرده و معتقد است، اثر بخشی رنگ آمیزی طرح‌های موجود در این کتاب‌ها به اندازه تأثیری که تکنیک‌های مدیتیشن و یوگا بر روان افراد بر جای می‌گذارد، اعلام شده است و قدرت خلاقیت را ارتقا می‌بخشد.

این هنر درمانگر اضافه می‌کند، در سال‌های اخیر تحقیقات متعددی مبنی بر تأثیر درگیر شدن در فعالیت‌های هنری و کاهش احتمال ابتلا به اختلالات روانی ، انجام گرفته است. با این حال برخی محققان تأثیراتی را که خلق هنر بر روان افراد برجای می‌گذارد، مؤثر‌تر می‌دانند. دکتر شنن بنت، روان شناس و محقق دانشگاه نیویورک می‌گوید، انجام یک فعالیت هنری که به خلق یک اثر منجر شود، به مراتب تأثیر‌گذار‌تر خواهد بود.

برای نمونه نواختن ساز در کاهش عوارض ناشی از ابتلا به اختلالات روانی مؤثر‌تر از گوش دادن به موسیقی است، بنابراین توصیه می‌شود تکنیک‌هایی که به بهره‌مند شدن از توانایی‌های فکری و خلاقیت افراد کمک می‌کند در بازنویسی این کتاب‌ها مورد استفاده قرار بگیرد و یادگیری مهارت‌های هنری به بیماران اضطرابی توصیه شود.

این محقق معتقد است، اثر بخشی چنین تکنیک‌هایی به ارتباط گرفتن بیمار با کارهای هنری نیز ارتباط دارد، احساس امنیت و فراغ خاطری که افراد از هنر رنگ آمیزی کسب می‌کنند بسته به بیماری و شخصیت آنها متفاوت بود و ممکن است این روش در تمام متقاضیان، نتیجه یکسان حاصل نکند.

پاولا منگ، بیمار 38 ساله، مبتلا به صرع گیجگاهی سه ماه است که روزانه از کتاب‌های درمانی رنگ آمیزی بزرگسالان برای آرام شدن استفاده می‌کند و می‌گوید روحیه من با هنر سازگار است و این روش درمانی اثر بخش بوده است، بیماری صرع آرامش مرا تا حدودی مختل کرده است و من با انجام فعالیت‌های هنری اجازه نمی‌دهم تا نبض زندگی از تپش بیفتد.

باربری و اتوبار بارسلون

باربری بارسلون اولین و معتبر ترین شرکت حمل و نقل و باربری اسباب منزل و لوازم اداری

22149545 - 88563350 - 44849865

5 گام برای کاریابی از طریق شبکه های اجتماعی

پروفایل شخصی شما در شبکه های اجتماعی می تواند تاثیر مثبت یا منفی روی فرصت های شغلی پیش رو بر جا بگذارد و به عبارت دیگر، در دنیای اینترنتی امروز رزومه شما در فضای مجازی از مهم ترین عوامل برای پذیرفته یا رد شدن در موقعیت شغلی جدید محسوب می شود. این مساله اهمیت زیادی دارد که با بررسی حساب کاربری خود در شبکه های اجتماعی مختلف مطمئن شوید که اطلاعات منتشر شده از شما تا چه اندازه می تواند برای پذیرفته شده از شما تا چه اندازه می تواند برای پذیرفته شدن به عنوان کارمند جدید در یک سازمان مفید باشد یا موجب شود نظر کارفرما نسبت به شما تغییر کند.

در آخرین بررسی های انجام شده بیش از نیمی از کارفرمایان اعلام کردند که جویندگان مشاغل را به دلیل پروفایل شخصی آنها در شبکه های اجتماعی رد کرده اند. ممکن است شما مانند بسیاری از کاربران امروزی در انواع شبکه های اجتماعی مانند لینکدین، توییتر، فیس بوک، گوگل پلاس، یوتیوب، اینستاگرام و... حساب شخصی داشته باشید.

اما توجه داشت باشید که مهم ترین نکته برای آنکه بتوانید نظر کارفرما یا محیط کاری جدید را جلب کنید، عضویت در لینکدین (LinkedIN) است؛ زیرا این سایت بزرگ ترین پلتفرم آنلاین سازمانی در جهان محسوب می شود و هدف اصلی آن پاسخگویی به نیاز کارمندان و کارفرمایان است. به همین دلیل چه به دنبال فرصت شغلی جدید بگردید یا اینکه بخواهید مهارت ها و توانمندی های خود را معرفی کنید، بهتر است در این سایت صفحه شخصی در اختیار بگیرید.

در حالی که حضور در شبکه های اجتماعی برای ارتقای موقعیت شغلی می تواند تاثیرات مثبت برجا بگذارد. شما همچنین می توانید ارزیابی کنید که هریک از این فضاها چگونه شما را به کارفرمایان معرفی می کند. تا به حال به این مساله فکر کرده اید که اطلاعات منتشرشده از شما چگونه تاثیر مثبت یا منفی روی کارفرمایان می گذارد؟ آیا صفحه اجتماعی شما را به عنوان یک کارشناس معرفی می کند یا کارمند ساده؟ در اطلاعات شخصی خود توانسته اید مهارت های اصلی تان را معرفی کنید؟

گام اول: جست و جوی گوگلی

از طریق گوگل پلاس، جی میل، یوتیوب یا... به حساب کاربری گوگلی خود وارد شوید و تاریخچه مربوط به جست و جوهای اینترنتی خود را پاک کنید. سپس نام تان را در گوگل جست و جو کنید و پس از وارد کردن منطقه جغرافیایی یا عنوان کاری مورد نظر، اطلاعات لازم را به دست آورید.  آنچه را برای شما نمایش داده می شود تحلیل کنید و به خصوص اطلاعات منتشرشده در سه صفحه نخست را جدی بگیرید. تمامی عکس ها و تصاویر ویدیویی که مرتبط با نام شما در این صفحات منتشر شده اند می توانند در اختیار کارفرما قرار بگیرند. شما می توانید به صورت شخصی بررسی کنید که این اطلاعات تاثیر مثبت یا منفی بر جا می گذارند.

بر این اساس اگر پیش بینی کردید بخشی از اطلاعات شخصی شما در جست و جوگر اینترنتی گوگل می تواند روی کارفرما تاثیر منفی بگذارد، بهتر است آنها را حذف کنید. همچنین این احتمال وجود دارد که اطلاعات شخص دیگری با نام شما در سایت های اینترنتی موجود باشد که این مساله می تواند کارفرما را گمراه کند.

بر این اساس بهتر است پیش از ارسال درخواست خود برای همکاری با سازمان جدید، در اینترنت رزومه مشخص داشته باشید و یک معرفی نامه جامع و مناسب از خود بر جا بگذارید.

گام دوم: دسترسی به همه شبکه های رسانه ای

اگر در شبکه های رسانه ای مختلف حساب کاربری شخصی دارید و اطلاعات خود را در آنها منتشر کرده اید، بهتر است به تمامی آنها دسترسی داشته باشید و به دقت بررسی کنید که این اطلاعات تا چه اندازه می توانند تاثیر مثبت یا منفی بر جا بگذارند و در پذیرفتن شما برای موقعیت شغلی جدید اثرگذار باشند. در این بررسی ها سعی کنید برخی اطلاعات از جمله مهارت ها و تخصص های فردی را به پروفایل شخصی تان اضافه کنید و یک تصویر مناسب و پیام مربوط به اهداف خود را هم به اشتراک بگذارید.

به طور کلی باید گفت لینکدین، فیس بوک، توییتر، اینستاگرام، پنترست، گوگل پلاست، یوتیوب، Tumbir و Quora به ترتیب مهم ترین شبکه های اجتماعی هستند که کارفرمایان برای استخدام نیروی کاری جدید به آنها سر می زنند. آنچه باید مدنظر قرار دهید و اصلاح کنید، تصاویر در حال استعمال دخانیات، تصاویر مربوط به میهمانی های شبانه، متن های نامناسب، کانت های حاوی ادبیات نادرست، غلط های املایی، اظهارنظرهای تبعیض آمیز، اطلاعات محرمانه موقعیت شغلی قبلی، نظرات سیاسی، نقطه نظرات تند و... است.

اگر در پروفایل شخصی خود اطلاعات بحث برانگیز یا نامناسب را منتشر کرده اید، بهتر است پست های مربوطه را پاک کنید و به جای آن عکس ها و پست های بهتر را به اشتراک بگذارید. به یاد داشته باشید زمانی که یک مطلب از سوی شما به اشتراک گذاشته می شود، برای همیشه در دنیای آنلاین باقی می ماند و هر شخصی می تواند به آن دسترسی داشته باشد. اگر در بخش تنظیمات شبکه های اجتماعی گزینه های مربوطه را فعال کرده اید تا فقط دوستان نزدیک به اطلاعات شما دسترسی داشته باشند، به این معنی نیست که این اطلاعات به اشتراک گذاشته نوشند و ممکن هست همین دوستان نزدیک هم از اطلاعات شما سوءاستفاده کنند.

در بخش دیگر باید بررسی کنید که روی هر یک از این شبکه های اجتماعی تا چه اندازه فعال هستید. اگر برای مدت طولانی از پروفایل شخصی خود در یک شبکه اجتماعی استفاده نمی کنید، بهتر است آن را غیرفعال یا پاک کنید. این کار موجب می شود گذشته آنلاین شما در اختیار کارفرما قرار نگیرد.

گام سوم: ارزیابی حضور در لینکدین

همیشه به یاد داشته باشید لینکدین مهم ترین و نخستین شبکه اجتماعی است که کارفرما برای ارزیابی و سنجش شما به آن مراجعه می کند. پروفایل شخصی شما در لینکدین می تواند بیشترین تاثیر را برای استخدام به عنوان نیروی کاری جدید سازمان داشته باشد و بر این اساس شما باید زمان زیادی را به این پلتفرم اختصاص دهید تا همه اطلاعات منتشر شده در آن را بررسی کنید.

برای بررسی حساب کاربری شخصی در لینکدین بهتر است به این پرسش ها پاسخ دهید: آیا برای پروفایل خود در لینکدین یک آدرس اینترنتی (URL) شخصی در اختیار گرفته اید؟ آیا تصویرتان در لینکدین وجهه خوب و مثبتی از شما به نمایش می گذارد؟ آیا در پروفایل شخصی شما اطلاعات دقیق برای برقراری تماس وجود دارد؟ آیا در مورد زبان هایی که به آن تسلط دارید در پروفایل خود توضیح داده اید؟ آیا پروژه های کلیدی که پیش تر در آن حضور داشتید، در پروفایل تان آورده شده است؟ در مورد دوره های تخصصی که گذرانده اید توضیحاتی داده اید؟

شبکه اجتماعی لینکدین به گونه ای طراحی شده که اگر به تمام بخش های داخلی آن پاسخ دهید و اطلاعات کاملی را از خود به اشتراک بگذارید، در پایان نوشته می شود: «پروفایل کامل». این بخش در لینکدین طی چند سال اخیر تغییرات فراوان کرده است. از آورین 2015 به بعد استانداردها در این بخش بهتر شده است و اگر آن را کامل کنید، می توانید تمام اطلاعات مورد نیاز کارفرما را به او انتقال دهید.

گام چهارم: بررسی شکاف های احتمالی

اگرچه لازم نیست روی تمام شبکه های اجتماعی حساب شخصی داشته باشید، ولی بهتر است در شبکه های اجتماعی تخصصی برای جست و جوی فرصت های شغلی جدید و انتشار اطلاعات صنعتی حضور پیدا کنید تا از این طریق بتوانید ضمن افزایش اعتبار خود، آگاهی بیشتری از محیط پیرامون پیدا کنید.

برای مثال، اگر شما یک توسعه دهنده نرم افزار هستید، بهتر است در پلتفرم GitHub حساب شخصی داشته باشید. اگر یک عکاس هستید، داشتن حساب کاربری در اینستاگرام و Flickr به اعتبار شما می افزاید. اگر یک طراح یا هنرمند هستید، به داشتن حساب شخصی در Behance فکر کنید. اگر یک نویسنده هستید، حضورتان در Tumbir یا Medium می تواند اعتبار زیادی برای شما به همراه بیاورد.

اگر تمایل دارید از شبکه های اجتماعی تخصصی مطلع شوید و بتوانید بهترین اثرگذاری آنلاین را بر جا بگذارید، بهتر است از همکاران خود مشاوره بگیرید. همچنین می توانید تخصص خود را در گوگل جست و جو کنید و از این طریق مطلع شوید دیگر افرادی که توانمندی های شما را دارند، چگونه خود را در شبکه های اجتماعی تخصصی و ارایه اطلاعات لازم برای دسترسی آسان به شما می تواند تاثیر قابل ملاحظه ای در فرایند استخدام در محیط کاری جدید برجا بگذارد.

گام پنجم: دسترسی دایم به حساب های کاربری

آخرین گامی که برای معرفی خود در دنیای مجازی و پیداکردن فرصت شغلی جدید باید بردارید این است که تمام حساب های کاربری شخصی را مدیریت کنید و به صورت مرتب به آنها سربزنید. مدیریت پروفایل ها برای شما که قصد دارید خود را به عنوان کاربر تخصصی معرفی کنید، با دیگر کاربران عمومی متفاوت است. برای مثال توصیه می شود اگر در شبکه های اجتماعی مختلف عضویت دارید، بهتر است برای تمام آنها از یک تصویر واحد استفاده کنید؛ به خصوص در لینکدین، توییتر و فیس بوک که بیشترین مراجعات به آنها صورت می گیرد، یک عکس شخصی مناسب را انتخاب کنید و در همه آنها همین عکس را به انتشار برسانید.

این اتفاق به کارفرما کمک می کند تا آسان تر شما را شناسایی کند و پس از مراجعه به هر یک از شبکه های اجتماعی، به آسانی وارد صفحه شخصی شما شود. با این کار می توانید اعتماد کارفرما و محیط کاری جدید خود را جلب کنید. پس از مدیریت صحیح حساب های کاربری خود در شبکه های اجتماعی مختلف، بهتر است به گام اول برگردید و بار دیگر نام خود را در گوگل جست و جو کنید و این کار را هر هفته انجام دهید.

با تکرار جست و جوی نام خود در گوگل مطمئن می شوید که وجهه منتشرشده از شما در دنیای مجازی کاملا درست است و می تواند اطلاعات واقعی و مناسب را با دیگران به اشتراک بگذارد. تغییر نتایج جست و جوی نام شما در گوگل پس از گذشت چند هفته نشان می دهد که چقدر به هویت خود در دنیای مجازی اهمیت داده اید و توانسته اید رزومه آنلاین قوی و مناسب را از خود بر جا بگذارید. این مساله نیازمند آن است که به صورت دایم از حساب های کاربری خود در شبکه های اجتماعی مختلف پشتیبانی کنید و همواره به آنها توجه داشته باشید. بر این اساس اگر دیگر کاربران اطلاعات نامناسبی به اشتراک گذاشتند و نام شما را در آن تگ (Tag) کردند، به سرعت مطلع می شوید و آن را حذف می کنید.

در مجموع باید توجه داشته باشید که اگر حضور در شبکه های اجتماعی می تواند اهمیت فراوان داشته باشد و فرایند استخدام شما در محیط کاری جدید را تسریع کند، اما اطلاعات شخصی شما در این شبکه های اجتماعی بیشترین تاثیر را برای پذیرفته شدن یا رد شدن دارد و هرگونه بی توجهی به این مساله می تواند نتایج قابل ملاحظه ای بر جا بگذارد. بر این اساس بهتر است که اگر در شبکه های اجتماعی حضور دارید و به دنبال فرصت های شغلی جدید می گردید، از اظهارنظرهای نامرتبط خودداری کنید و در عوض، مهارت ها و توانمندی های خود را به صورت جامع به انتشار برسانید.

باربری و اتوبار بارسلون

باربری بارسلون اولین و معتبر ترین شرکت حمل و نقل و باربری اسباب منزل و لوازم اداری

22149545 - 88563350 - 44849865

۱۰کاری که برای رسیدن به موفقیت نباید انجام دهید

شاید هوشمندانه ترین کاری که هر فرد می تواند در زندگی اش انجام دهد این است که موجبات موفقیت دیگران را فراهم نماید چراکه از این طریق راه را برای پیروزی خودش هم هموار خواهد کرد.

برای این منظور لازم است قدم هایی را بردارید و کارهایی را انجام دهید که شاید تا به حال به انجامشان فکر نکرده اید. اما در این میان ضرورت دارد که از انجام برخی کارها نیز اکیدا خودداری نمایید.

۱- بدون فکر وقت دیگران را هدر دادن

هر زمان که دیر به قرار یا جلسه ای برسید، این پیام را به دیگران می رسانید که زمان شما بیش از دیگران اهمیت دارد.

هر زمان که در فروشگاه یا سوپرمارکتی فروشنده را منتطر نگه می دارید تا کارت عابر بانک خود را پیدا کرده و پرداخت لیست عظیم خریدهایتان را انجام دهید به دیگران می فهمانید که تنها شما اهمیت دارید و بس.

هر زمان که در صفی طولانی منتظر می مانید تا بطری [بیش از اندازه بزرگ] خود را فارغ از گرمای هوا و خیل عظیم جمعیتی که پشت سرتان ایستاده، با آسودگی خیال از آب پر کنید این را به دیگران می رسانید که در دنیای کوچک خود به سر می برید و این تنها دنیایی است که اهمیت دارد.
همه این موارد، موضوعات در ظاهر کوچکی [و البته آزار دهنده در نظر دیگران] برای شما هستند اما آیا این کوچکی دلیل بر کم اهمیت بودنشان است؟ اشتباه فکر می کنید. افرادی که به امور کوچک آزاردهنده برای دیگران فکر نمی کنند، نسبت به مسائل بزرگ هم بی توجه هستند.

نحوه برخوردتان با افراد در مورد موضوعات کم اهمیت (خصوصا زمانی که نقش یک مدیر را بر عهده دارید) همه چیز را در مورد شما نشان می دهد. بهتر است همواره طوری با اطرافیان خود برخورد کنید که گویی نیازهای آنها نسبت به شما از اهمیت بیشتری برخوردار است و مطمئن باشید که با این شیوه دیگران قطعا شما را دوست خواهند داشت.


ادامه مطلب ...

چگونه شادی بخریم؟

سخنرانی مایکل نورتن در TED

امروز می‌خواهم درباره‌ی پول و شادی صحبت کنم، دو موضوعی که بسیاری از ما وقت زیادی را صرف فکر کردن در موردشان می‌کنیم، این‌که چگونه بدست‌شان بیاوریم یا چگونه بیشترشان کنیم. این عبارت را در تعلیمات مذهبی و کتاب‌های آموزنده بسیار شنیده‌ایم  که پول نمی‌تواند شادی را بخرد. اما امروز می‌خواهم نشان دهم که این باور، اشتباه است. من در مدرسه تجارت هستم. اغلب ما چنین تلقی اشتباهی داریم، زیرا در واقع پول را درست خرج نمی‌کنیم. اگر این به جای این‌که پول را به روشی که معمولاً خرج می‌کنیم، به روشی بهتر مصرف نماییم، ممکن است نتایج متفاوتی بگیریم. قبل از این‌که به شما راهی را بگویم که می‌توانیم پول را صرف بدست آوردن شادی نماییم، اجازه دهید به راه‌هایی بیاندیشیم که معمولاً پول را صرف می‌کنیم، ولی برای‌مان شادی‌ای به همراه ندارد.
 CNN، مدتی پیش مقاله جالبی درباره‌ی این‌که برای آن دسته از افراد که برنده لاتاری می‌شوند چه اتفاقی می‌افتد، منتشر کرد. مردم گمان می‌کنند که اگر برنده‌ی لاتاری شوند، زندگی‌شان فوق‌العاده خواهد شد. این مقاله اتفاقاً به موضوعی عکس پرداخت، که چنین بُردی چگونه زندگی برندگان را ویران می‌سازد. چیزی که برای برندگان لاتاری اتفاق می‌افتد، آن است که آن‌ها تمام پول‌ها را خرج می‌کنند و بدهکار می‌شوند. سپس همه‌ی دوستان و افراد زندگی‌شان، آن‌ها را بخاطر پول ترک می‌کنند. در حقیقت این برد، روابط اجتماعی‌شان را هم ویران می‌سازد. برندگان به سمتی می‌روند که بدهی بیشتر و ارتباطات دوستانه‌ی بدتری در قیاس با قبل از برد لاتاری خواهند داشت.

 چیزی که در مورد این مقاله جالب است، می‌تواند نظرات خوانندگان درباره‌ی این مقاله باشد. به جای این‌که خوانندگان در این باره بگویند که چگونه این نوشته کمک کرد تا درک کنند پول، باعث خوشبختی‌شان نمی‌شود، همه فوراً شروع کردند به گفتن: «می‌دانی اگر من در لاتاری برنده می‌شدم ،چه‌کار می‌کردم؟» و در مورد کاری می‌خواستند با این فرض محال بکنند، خیال‌بافی می‌کردند. نمونه‌ای از نظرات واقعاً جالب‌توجه بودند. یک نفر نوشت: «وقتی که من برنده شدم، قصد دارم کوه کوچک خودم را بخرم و خانه‌ای کوچک بالای آن داشته باشم.» فردی دیگر نوشت: «من یک وان حمام را پر از پول می‌کنم، وارد آن می‌شوم ، یک سیگار فوق‌العاده می‌کشم و از لیوان نوشیدنی‌ام  جرعه جرعه می‌نوشم.» این قسمت‌ش حتی بدتر است: «بعد یک عکس می‌گیرم و چند دوجین از آن را چاپ می‌کنم. هرکس که بخواهد از من اخاذی کند، تنها یک نسخه از عکس را دریافت خواهد کرد، نه حتی یک سکه را!» این نشان می‌دهد که وقتی افراد  چنین پولی را بدست می‌آورند، ، به نوعی ضداجتماعی می‌شوند.
معمولاً  پول ما را بسیار خودخواه می‌کند و باعث می‌شود تنها به‌خاطر خودمان، کارهایی انجام دهیم. شاید دلیل این‌که پول ما را خوشحال و شاد نمی‌کند، این حقیقت است که ما همواره در مسیر اشتباه آن را خرج می‌کنیم. ما در مؤسسه‌مان فکر کردیم که چه اتفاقی می‌افتاد اگر مردم را طوری تربیت می‌کردیم که پول‌شان را بیشتر خرج دیگران می‌کردند؟! به‌جای این‌که با پولمان مبدل به موجودی ضداجتماعی شویم، چه اتفاقی می‌افتاد اگر همین پول، ما را بیشتر دوست‌دار اجتماع می‌کرد؟ بیاییم افراد معمولی را در نظر بگیریم که کار همیشگی را انجام می‌دهند و پول‌شان را برای خودشان خرج کنند، و بعد مردمی را در نظر بگیریم که که پول‌شان را به دیگران می‌دهند،و خوشحالی دو طرف را اندازه‌گیری کنیم و ببینیم کدام‌یک واقعا خوشحال‌تر می‌شوند.

اولین روشی که امتحان کردیم، این بود که یک روز صبح روز صبح در شهر ونکوور، بیرون محوطه‌ی دانشگاه بریتیش کلمبیا رفتیم و به مردم گفیتم: «مایلید در یک آزمایش شرکت کنید؟» و آن‌ها اظهار تمایل نمودیند. از آن‌ها پرسیدم که چقدر خوشحالند و سپس یک پاک نامه به آن‌ها دادیم. درون یکی از پاکت‌ها یادداشتی بود مبنی بر این‌که: «تا ساعت ۵ بعد از ظهر امروز، این پول را خرج خودت کن.» سپس ما برای‌شان مثال‌هایی زدیم که چگونه می‌توانند این پول را خرج کنند. آن روز صبح، افراد دیگر  برگه‌ی کاغذی گرفتند که روی‌ش نوشته‌بود: «تا ساعت ۵ بعد از ظهر امروز، این پول را برای فرد دیگری خرج کن.» عمراع کاغذ، پاکتی بود که داخل آن، مقداری پول گذاشته‌بودیم. ما مبالغ متغیری را در پاکت گذاشته‌بودیم. بعضی از افراد این برگه را با ۵ دلار پول دریافت کردند، و بعضی دیگر این کاغذ را با ۲۰ دلار پول تحویل گرفتند. با گذشت روز، آن‌ها هر کاری را که تمایل داشتند، انجام دادند. 

ما متوجه شدیم که در حقیقت آن‌ها پول را به شیوه‌ای که از آن‌ها خواسته بودیم، خرج کرده‌اند. شب با آن‌ها تماس گرفتیم و پرسیدیم پول را چگونه خرج کردند، و بابت آن، چقدر احساس خوشحالی می‌کنند؟ آن‌ها همگی دانشجویان کالج بودند، و بیشتر آن‌ها که قرار بود پول را برای خودشان خرج کنند، صرف چیزهایی مانند گوشواره و لوازم آرایش کرده‌بودند. خانمی گفت که برای خواهرزاده‌اش یک عروسک خریده‌است. بعضی پول را به بی‌خانمان‌ها دادند و بعضی هم از استارباکس قهوه خریدند.  اگر ۵ دلار به دانشجویان کالج بدهید، اولین چیزی که به ذهن‌شان خطور می‌کرد، رفتن به استارباکس بود و پول را تا اتمامش، در آن‌جا صرف می‌کردند. تفاوت‌ش در این بود که  بعضی از افراد قهوه را برای خودشان خریدند، اما افراد دیگر گفتند که قهوه را برای کسی دیگر خریده‌اند. آن‌چه که ما در انتهای روز، از تماس با این گروه متوجه شدیم، این بود که افرادی که پول را برای دیگران خرج کرده بودند، خوشحال‌تر بودند.

 برای افرادی که پول را برای خودشان خرج کرده بودند ، هیچ اتفاق خاصی نیافتاده بود. آن‌ها حتی کمی هم از روزهای قبل از آزمایش خوشحال‌تر نبودند و تأثیری در زندگی‌شان نگذاشته‌بود. چیز دیگری که ما فهمیدیم این بود که مقدار نقدیِ پول، اهمیت چندانی نداشت. شاید در کل گمان شود که  ۲۰ دلار بهتر از ۵ دلار خواهد بود. در حقیقت، مهم نیست که چقدر پول خرج میکنی. چیزی که واقعا اهمیت دارد این است که این پول را برای شخص دیگری صرف کردی، به جای این‌که برای خودت خرج کنی. ما این را بارها و بارها آزمودیم که وقتی پولی را به مردم می‌دهی که به جای صرف کردنش برای خودشان برای دیگران خرج کنند، آن‌ها خوشحال‌تر خواهند بود. البته، چنان‌که گفتم این افراد دانشجویان کالجی در کانادا بودند، نه نمایندگان بیشتر مردم جهان! این گروه نسبتا ثروتمند و مرفه  هستند.

در مرحله‌ی بعد می‌خواستیم ببینیم این در همه جای دنیا صادق است و یا این‌که فقط در کشورهای ثروتمند صدق می‌کند؟ بنابراین ما به اوگاندا رفتیم و آزمایشی کوچک انجام دادیم. به جای روش آزمونی که روی کانادایی‌ها انجم داده‌بودیم، این‌بار از اهالی اوگاندا پرسیدیم: «آخرین باری را که شما پول برای خودتان خرج کردید و یا برای افراد دیگر، نام ببرید؟ توصیف کنید که هر یک چقدر شما را خوشحال کرد؟» چیزی که ما از این مطالعه دانستیم، بسیار شگفت‌انگیز بود. سرشت انسانی، موضوعی عام است اما شرایط، روی این‌که با پولی که در اختیار دارید، چه می‌کنید مؤثر است و از روی این، می‌توان دانست که تفاوت‌های واقعی فرهنگی تا چه میزان وجود دارد. بطور مثال، فردی در اوگاندا می‌گوید: «من به دختری که عاشقشم تلفن زدم.»  مردی از کانادا اتفاقاً چیزی بسیار مشابه گفت: «نامزدم را برای شام بیرون بردم. به سینما رفتیم.» اما نگاه‌های کاملاً متفاوت هم وجود داشت. 

از خانمی در کانادا خواستیم درباره‌ی احساسش، زمانی که پولی را برای دیگری خرج کرده، بگوید. پاسخ داد: «من هدیه‌ای برای مادرم خریدم. تا مرکز خرید رانندگی کردم، هدیه خریدم و به مادرم دادم.» یک کار خوب! این بسیار پسندیده است که هدیه‌ای برای افراد آشنا بخرید. این را با پاسخ خانمی از اوگاندا مقایسه کنید. «در راهم یک دوست قدیمی را دیدم که پسرش به بیماری مالاریا مبتلا بود. آن‌ها هیچ پولی نداشتند، با پولی که به من داده شده‌بود، آن‌ها توانستند به کلینیک بروند.» مقدار پول، ۱۰ِ۰۰۰ دلار نبود بلکه این رقم روی پول محلی اوگاندا چاپ شده که به دلیل تورم، پول بسیار کمی است. 

اما انگیزه‌ای با تفاوت فراوان برای صرف کردنش مشاهده می‌کنیم. این پول صرف یک نیاز واقعی شده، برای درمان، که دقیقاً هدیه‌ای برای نجات زندگی است. در مقایسه با مورد خانمی که برای مادرش هدیه خریده بود، می‌بینیم که شیوه‌ی مشخصی که شما برای دیگران خرج می‌کنید اهمیتی ندارد، آن‌چه واقعاً به حساب می‌آید آن است که  شما این پول را برای خوشحالی خودتان خرج می‌کنید. بنابراین نیازی نیست کار فوق‌العاده ای با پول‌تان انجام دهید تا خودتان را خوشحال کنید. کارهای شما می‌تواند چیزهای کوچک و ناقابلی باشد که در عین حال، شما از انجام‌شان منفعتِ احساسی کسب می‌کنید.
تا این‌جا تنها دو کشور را بررسی کردیم. اما ما میخواستیم نگاهی گسترده‌تر به هر کشوری در جهان که امکان‌ش وجود داشت، بیاندازیم تا بدانیم رابطه‌ی بین پول و شادی چگونه است. اطلاعاتی از سازمان گالاپ کسب کردیم. در بیشتر نظرسنجی‌های سیاسی که به تازگی انجام شده، از مردم پرسیده‌اند: «آیا اخیراً پولی به سازمان خیریه‌ای داده‌اید؟» و همچنین از آن‌ها پرسیده شده «بطور کلی در زندگی‌شان چقدر احساس شادی می‌کنند؟» می‌توان بررسی نمود که چه رابطه‌ای بین این دو موضوع وجود دارد. آیا همبستگی مثبتی با هم دارند؟ یا این همبستگی، منفی است. در این نقشه، رنگ سبز یعنی همبستگی مثبت و رنگ قرمز یعنی همبستگی منفی. 

می‌توانید مشاهده کنید که در بیشتر کشورهای جهان، همبستگی مثبت دیده می‌شود. تقریباً در تمامی کشورهای جهان که مردم‌شان در این نظرسنجی شرکت کرده‌اند و به این دو پرسش پاسخ داده‌اند، می‌توان مشاهده نمود مردمی که به سازمان‌های خیریه پول می‌دهندٰ خوشحال‌تر از مردمی هستند که پولی صرف امور خیریه نمی‌نمایند. اما درباره‌ی آن کشور قرمز رنگ در نقشه‌ی جهان، که در مرکز  آفریقا وچود دارد، چرا چنین تفاوتی در نگاه با همسایه‌ی چنوبی‌اش، روآندا (که سبز رنگ است) وجود دارد؟ دلیل آن را نمی‌دانیم. تاین نقشه نشان می‌دهد که در بیشتر کشورهای جهان، صرف کردن پول برای دیگری مردم را به مراتب خوشحال‌تر از آن می‌کند که پول را برای خودتان پس‌انداز کنند.

اما  در مورد زندگی کاری چطور، جایی که بخش قابل‌توجهی از زندگی‌مان را در آن‌جا می‌گذرانیم و با افراد خانواده نیستیم.تصمیم گرفتیم شرکت نفوذ کنیم کار مشابهی را انجام دهیم. مثلاً یک تیم فروش در بلژیک را بررسی کردیم که بصورت تیمی کار می‌کنند. بیرون می‌روند و سعی می‌کنند به پزشکان دارو بفروشند. می‌توان بررسی کرد که آن‌ها به‌عنوان عضوی از یک تیم، چقدر در امر فروش موفق عمل می‌کنند. ما به بعضی از افراد تیم پولی دادیم و از آن‌ها خواستیم که آن را به هرشکلی که دوست دارند، برای خودشان خرج کنند. دقیقاً مشابه با درخواستی که از دانشجویان کالج در کانادا نمودیم، یا مختارند که این ۱۵ یورو را برای یکی از اعضای تیمت در این هفته خرج کنند، مثلاً ندبرای‌شان چیزی به‌عنوان هدیه بخرند و به آن‌ها بده. در حقیقت اکنون تیمی داریم، متشکل از دو گروه که برای خودشان خرج کرده‌اند و افرادی که پول‌شان را صرف بهتر کردن گروه خواهند کرد. 

دلیل اینکه من این عروسک پر از آب‌نبات  عجیب را این‌جا گذاشتم، این است که یکی از اعضای تیم پول اعضا پولش را صرف خرید یکی از این‌ها کرد. همه‌ی گروه در اطراف آن جمع شدند و خردش کردند. همه‌ی آب نبات‌ها و عروسک‌ها  پایین ریختند و آن‌ها با هم توسط این آب‌نبات‌ها و عروسک‌ها شوخی کردند.اما تفاوتی در تیم به‌وجود نیامد. با ۱۵ یورو ، یرخی لابد پول را در جیبشان گذاشتند، و شاید هم یک قهوه برای خودشان خریدند. یا اعضای تیم که تجربه کار مردمی را داشتند، پول را برای خریدی مربوط به گروه روی هم گذاشتند. در حقیقت ، دانستیم که گروهی که پول را صرف خرید برای همکاران‌شان کرده بودند، در فروش به مردم هم مستعدتر از آن‌ها عمل می‌کردند که پول را برای خودشان خرج کردند. 

می‌توان تصور کرد که آن‌هایی که ۱۵ یورو را برای خودشان خرج کرده‌اند، عملاً برای‌ش تفاوتی با ۱۵ یورویی که خودشان داشتند، قائل نشدند و بنابراین، هیچ کار متفاوت با چیزهایی که قبلاً انجام می‌دادند، نمیکنند . بنابراین هیچ نتیجه‌ی خاص و تفاوت مشخصی با این پول برای‌شان ایجاد نمی‌شود، چرا که انگیزه‌ای خاص را در آن‌ها تقویت نمی‌نماید. اما وقتی آن‌ها  ۱۵ یورو را برای برای اعضای تیم‌شان خرج می‌کنند، خیلی بهتر با تیم‌شان کار می‌کنند و در واقع ،برنده‌ی بزرگ ریسک سرمایه‌گذاری با پول هستند.

فکر می‌کنم با این‌ حرف‌ها، حالا شما به خودتان فکر می‌کنید. این خوب است، اما در دیدگاه کلان، نیاز به زیرساخت‌های اجتماعی دارد. ما به چند تیم ورزشی مراجعه کردیم و دقیقاً همان کاری را کردیم که قبلا کرده بودیم. از برخی از تیم‌ها خواستیم که پول را صرف خودشان کنند و از تیم‌های دیگر خواستیم که از اعضای‌شان بخواهند پول را برای هم‌تیمی‌ها خرج کنند. درصد پیروزی تیم‌هایی که پول را برای خودشان خرج کرده بودند، مثل قبل بود. تیم‌هایی که اعضای‌ش پول را برای یکدیگر خرج کرده بودند، تیم بهتری شدند و در زمان بازی‌ها  بر لیگ  مسلط شدند.

گمان کنم اگر شما هنوز هم باور دارید که نمی‌توان شادی را با پول خرید، برای این است که هنوز درک نکرده‌اید که پول‌تان را برای این هدف، باید چگونه خرج کنید. در حقیقت، باید بجای  فکر کردن به اینکه چه محصولی را بخریم که بیشتر راضی‌مان کند، تلاش کنیم که بخشی از پول‌مان را به دیگران بدهیم. وبسایت DonorsChoose.org یک سازمان غیرانتفاعی، عمدتاً برای معلمان مدارس کم‌درآمد دولتی است. آن‌ها پروژه هایی را ( روی وبسایت) پست می‌کنند، مثلاً می‌گویند: «من میخواهم کتاب داستان هاکلبری فین را به بچه‌های کلاسم درس بدهم و این کتاب را نداریم.»  « من یک میکروسکوپ می‌خواهم که به دانش‌آموزان در درس علوم کمک کند، اما آن را نداریم.» من و شما می‌توانیم با صرف کمی پول، این‌ها را برای‌شان تهیه کنیم. معلم‌ها یک نامه تشکر برای‌تان می‌فرستند، بچه ها یک یاداشت تشکر برای‌تان می‌نویسند. گاهی برای‌تان عکسی از خودشان را که از میکروسکوپ استفاده می‌کنند، می‌فرستند. این کار فوق‌العاده‌ایست. می‌توان به سایت‌هایی مانند این رفت و شروع کرد به کمتر فکر کردن درباره این که "«چگونه می‌توانم پولم برای خودم را خرج کنم؟ ».می‌شود بیشتر به این موضوع اندیشید که «با پنج یا ۱۵ دلار، چه چیزی می‌توانم برای دیگران انجام دهم؟» در نهایت وقتی این انتخاب را انجام دهیم، خودمان بیشتر منتفع می‌شویم. سپاسگزارم.

پ‌ن: امیدوارم  ایده‌ی طراحی سایتی برای مرتفع کردن نیازهای مدارس دولتی کشور توسط هموطنان، خیلی زود اجرایی شود. اغلب ما در این مدارس درس خوانده‌ایم و می‌دانیم از لحاظ بسته‌های آموزشی، ورزشی و غذایی تا چه حد کمبود وجود دارد. این روزها، خانواده‌های با درآمدهای بالاتر از حد متوسط، ترجیح می‌دهند فرزندان‌شان را به مدارس غیرانتفاعی و نمونه‌مردمی بفرستند. اما امکانات اموزشی برابر، یا دست‌کم نزدیک به برابر، حق هر کودکی است که در هوای یکسانی با کودکان دیگر این سرزمین نفس می‌کشد و می‌بالد. برای یک فردای سالم، باید همین امروز به فکر تربیت و آموزش عادلانه‌ی کودکان‌مان باشیم. این نه تنها حق تک‌تک کودکان ایران، که بدیهی‌ترین حق همه‌ی کودکان جهان است.

5 کاری که افراد موفق دنیا قبل از ساعت 8 صبح انجام می‌دهند

 صدای اقتصاد نوشت: مارگارت تاچر هر روز صبح ساعت 5 بیدار میشد، آرتور کاستلر ساعت 4، رابرت ایگر (مدیرعامل دیزنی) ساعت 4:30 و ...

می‌دونم به چی فکر می‌کنید_ شب ها بهتر کار می‌کنید...

به عقیده مجله اینک؛ افراد سحرخیز حرفه ای تر و پر حاصل ترند. به اضافه، زندگی هدف داری نیز دارند و همین امر باعث داشتن انگیزه و شور و اشتیاق برای شروع کارشان نیز می‌شود.

ورزش

قبلا هم گفتم، باز هم میگم. اغلب افرادی که هر روز تمرین می‌کنند، صبح ها تمرین می‌کنند. حالا می‌خواهد یوگای صبح باشد یا باشگاه بدنسازی. ورزش کردن قبل از کار، انرژی بیشتری به شما می‌دهد برای کار کردن در طول روز؛ هر کسی می‌تواند بعد از دمبل زدن 60 کیلویی، پشت میز بنشیند و کارهای اداری را انجام دهد اما حتی گرم کردن بدنتان برای شروع تمرین بعد از ساعات کاری خیلی بر روی تمرین‌تان تاثیر می‌گذارد.

حتی اگر دوست ندارید صبح ها برای ورزش، ساعت 5 ، 6 صبح بیدار شوید، حداقل 15 دقیقه زودتر بیدار شوید و کمی حرکات کششی انجام دهید؛ کمک می‌کند بدن‌تان نرم تر و چابک تر باشد در طول روز.

نقشه روزتان را رسم کنید!از حداکثر ظرفیت روزتان استفاده کنید؛ با رسم نقشه روزتان. نقشه روز یعنی امروز چه کارهایی باید انجام دهید و چه چیزهایی باید بدست آورید. اهداف و باید انجام دهید-هایتان است. سحرخیزی باعث می‌شود بتوانید فعالیت‌هایتان را بهتر اولیت بندی کنید. با ذهن بازتر. اینکار حتی باعث می‌شود تا بتوانید مشکلات مسلسل شده تان را بهتر در همان ساعات اولیه روز، بر روی برنامه روزانه تان حل کنید.

وقتی دارید برنامه ریزی روزانه تان را انجام دهید، سلامتی فکری تان فراموش نشود. بعد از سپری شدن وقت‌تان در ملاقات های چالش زا، برخورد با مشتری های منفی و یا تسفیه حساب های استرس زا حتما 10 دقیقه برای آرامش فکری‌تان برنامه بگذارید. یک قدم زدن دور میدان یا حتی یک مراقبه ی فعال می‌تواند شما را از فرسودگی فکری رها کند.

صبحانه ی سالم بخورید!

همه ما می‌دانیم خروج از خانه با یک لیوان چایی و یک معده خالی ، چقدر باعث می‌شود ساعت ناهار دیر فرا برسد! خوب نیست، اصلا. این کار را باید حتما صبح زود انجام دهید، باک تان را با سوخت پر کنید و بعد به یک روز کاری با نهایت انرژی وارد شوید. اینکار باعث می‌شود فکرتان به چیزی که دارید کار می‌کنید متمرکز شود نه به معده خالی تان.

صبحانه ی صبح نه تنها برای سلامتی‌تان خوب است، بلکه می‌تواند باعث بهبود زندگی اجتماعی‌یتان نیز شود. 5 دقیقه بیشتر وقت با فرزندان، همسرتان بگذرانید برای روحیه هر دویتان برای طول روز خوب است.

تجسم

این روزها ما درباره ی سلامت جسمانی‌مان بیش از حد صحبت می‌کنیم، اما بعضی وقت ها سلامت فکری‌مان نادیده گرفته می‌شود. صبح ها بهترین ساعات برای وقت گذاشتن برای فکر کردن، تجسم و مراقبه است. 10 دقیقه وقت بگذارید در صبح و روزتان را در ذهنتان مجسم کنید، موفقیت هایتان را تصویر سازی کنید. حتی یک دقیقه تصویر سازی ذهنی و تفکر مثبت می‌تواند روحیه تان را و چشم انداز روزانه تان را برای یک روز پربار شارژ کند.

قورباغه را قورت دهید !

همه مان یک کار سخت در کار های روزانه مان داریم که دوست نداریم اصلا انجام دهیم اما باید انجام شود. این کار مانند قورت دادن قورباغه است ! این کار مانند خوره ذهنتان را مشغول میکند و تمام حواستان را بهش جلب میکند.یک راهکار ساده برای رهایی از آن برای شما داریم: بدترین کار روزانه تان را که دوست ندارید انجام دهید همان اول انجام دهید. در صبح زود بیشترین انرژی و فکر آزاد را داریم، پس اولین کاری که باید انجام دهید این است که اول قورباغه را قورت دهید. اینکار را که کردید شاهد آن خواهید بود به صورت نزولی به ترتیب از سخت تر به سبک تر خواهد آمد و در انتهای روز که انرژیتان در حال نزول است، حجم و سختی کارهای‌تان نیز کم می‌شود و دیگر از خستگی های مفرط جسمی و فکری خبری نیست؛ موفقیت!