موفقیت در زندگی

مقالات جالب و بروز راجع به موفقیت در تمام ارکان زندگی

موفقیت در زندگی

مقالات جالب و بروز راجع به موفقیت در تمام ارکان زندگی

نشانه هایی از آدم های به شدت احساساتی !!

اگر شما هم از کسانی هستید که هرشخصی شما را می شناسد نمی تواند در برخورد با شما درباره مسائل خصوصی خود صحبت نکند. این مطلب را به دقت بخوانید. اطرافیان می دانند که شما همیشه نگران احساسات دیگران هستید و حتی به راحتی می توانید حالات احساسی دیگران را حدس بزنید.

شما آن قدر احساساتی هستید که آرزو می کردید ای کاش در هر بار احساساتی شدن، به شما پاداشی تعلق می گرفت! هیچ مشکلی در احساساتی بودن وجود ندارد. شما هم پستی و بلندی های شخصیتی خود را دارید و البته هرکسی این را متوجه نمی شود. در اینجا ۲۰ خصوصیتی ذکر شده که نشان می دهد احساسی بودن ویژگی بارز شخصیت شما است و شک نکنید که این لزوما خوب یا بد نیست.

۱. همه چیز را حس می کنید
گاهی فکر می کنید احساسات شما واقعا ملموس هستند، چون هرچیزی می تواند احساسات شما را تحریک کند؛ از متنی در یک کتاب گرفته تا یک صحنه ساده در یک فیلم سینمایی و حتی چند خط از ترانه ای که اتفاقی از ضبط ماشین کناری شنیده اید. این مسائل کوچک شاید برای دیگران هیچ معنایی نداشته باشد، اما برای شما به معنای بروز هزاران حس در لحظه است، همین امر بعضی روزها بسیار طاقت فرسا می شود.

۲. حس ششم فعال دارید
زمانی که وارد فضایی می شوید، به گفت و گویی می پیوندید یا با فرد دیگری ارتباط برقرار می کنید، همیشه می توانید حس حاضر در این گفت و گو را احساس کرده یا حدس بزنید.

به راحتی می توانید واکنش های دیگران به نظرات خاص را پیش بینی کرده و حتی اگر بدانید که این گفت و گو باعث یک فوران احساسی می شود، موضوعات را از پیش تغییر دهید. اغلب افراد، شما را به عنوان استاد برقراری ارتباط می شناسند.

۳. همیشه وقتی چیزی مشکل دارد، متوجهش می شوید
تحقیقات نشان می دهد ۲۰درصد مردم می توانند به صورت ویژه ای با شرایط احساسی دیگر افراد به طرزی قوی واکنش نشان دهند. شما دروغ های کوچکی مانند «نه، خوبم!» را نمی توانید باور کنید چون زمانی که چیزی درست نیست و فرد مورد علاقه شما ناراحت است، آن را به وضوح احساس می کنید. «درد تو، درد من هم هست». عبارتی است که معنای واقعی برای شما دارد چون اغلب همدردی عمیقی با دیگران دارید.

۴ .همیشه نکات ظریف را می فهمید
دوستان صمیمی شما به شوخی می گویند که شما می توانید فکر افراد را بخوانید زیرا همیشه به سوالات آنها، پیش از آنکه بپرسند، پاسخ می دهید. شما به راحتی دروغ ها را متوجه شده و حس می کنید یا می توانید بگویید که چه زمانی افراد چیزی را پنهان می کنند. اشتغال در امور حقوقی یا پلیس شدن، گزینه های مفیدی برای شما هستند.

۵ .یک قصه گوی توانمند هستید
از آنجایی که به وضوح می توانید احساسات را درک کنید، می توانید این احساسات را در قامت قوی ترین واژه ها درآورده و داستان های فریبنده و شگفت انگیز درباره ساده ترین رخدادهای روزانه تعریف کنید. مثلا برخورد اخیر شما با یک راننده بی دقت در یک تصادف می تواند تبدیل به داستان چندلایه از احساسات مواجهه پویا و پیروزی معجزه آسای نهایی شود که ارزش نگاشته شدن هم دارد.

۶ .به میزان تعجب آوری باادب هستید
زمانی که می گویید «باعث خوشحالی بود»، واقعا منظور شما این است. همیشه رفتارهای مردم را متوجه شده و هیچ گاه استفاده از واژه های «متشکرم» و «لطفا» را در زمان های ضروری فراموش نمی کنید. در عمق وجود خود در واقع شما نگران توهین به احساسات کسی به واسطه بی ادبی یا کاملا باادب نبودن تان هستید.

۷ .هنردوست هستید
حداقل یک بار در زندگی خود احساس می کنید که دچار سندروم استندال شده اید، یعنی هنر شما را اساسا شیفته خود کرده است. زیباشناسی هنری، خلاقیت و در اصل، هر شکلی از بیان زیباشناختی برای شما بسیار معنی دار بوده و باعث گردش خون متفاوت در شما می شود. شما هرگز چنین سوالی نمی پرسید: «منظور نویسنده از بیان این مطلب چه بوده است؟» زیرا به خوبی می توانید پیام آن را احساس کنید.

۸ .دوست دارید کارها را انفرادی انجام دهید
کاملا با تنهایی احساس راحتی می کنید و حس بدی از تنهایی به شما دست نمی دهد. فعالیت های فراوانی وجود دارند که شما ترجیح می دهید آنها را به تنهایی انجام دهید، زیرا مثلا ورزش های گروهی باعث می شوند احساس کنید تمامی حرکت های شما دیده شده و مورد قضاوت قرار می گیرید. دوست داری در خانه به تنهایی کار کنید و فضایی شخصی در محل کار داشته باشید، زیرا فضاهای باز کاری باعث می شود محتاط شده و کارایی شما کاهش یابد. تنهایی سفرکردن هم برای شما مشکلی نیست، زیرا همیشه می توانید جزئیات محیط اطراف خود را احساس کرده و از مسیر آسیب ها خارج شوید.

۹ .بصیرتی اسرارآمیز دارید
به احساسات درونی خود توجه می کنید زیرا به ندرت برای شما ایجاد مشکل می کنند. شما همیشه حس عجیبی درباره آنچه اطراف شما رخ می دهد، دارید و بهترین روش برخورد را می دانید حتی اگر دلیلی برای آن نداشته باشید.

۱۰ .اغلب دیگران را خشنود می سازید
حتی اگر از این واقعیت هم رضایت نداشته باشید، مدت ها پیش خود را قانع کرده اید که از کسی انتقاد نکنید؛ بنابراین حتی اگر برخلاف میل قلبی خودتان هم باشد، تلاش می کنید همه اطرافیان خود را خشنود نگه دارید. گاهی آن قدر خوش برخورد هستید که از اینکه مردم فکر کنند آزاردهنده هستید، احساس ترس و اضطراب پیدا می کنید و سپس برای اینکه چنین فکری نکنند از مسیر مخالف آنها خارج می شوید. گاهی احساس خستگی کرده و به دنبال راه هایی برای تحمل انتقاد هستید.

۱۱ .با «نه» گفتن مشکل دارید
همه دوستان شما می دانند که هر زمانی به کمکی نیاز دارند می توانند روی شما حساب کنند، چه این کمک حرکت دادن یک پیانو باشد یا قدم زدن در باران سنگین با آنها. مسئله این است که شما با «نه» گفتن به آنها مشکل دارید. واقعیت این است که انجام کاری که دوست ندارید برای شما از ناراحت کردن دیگران با رد درخواست شان راحت تر است.

۱۲ .سریع و به شدت علاقه مند می شوید
زمانی که افراد بسیار حساس عاشق کسی می شوند، به شدت و به سرعت به وجد می آیند، اما همچنان احساس اضطراب و تحریک بیش از حد کرده و در پردازش احساسات شدید خود دچار مشکل می شوند. این انفجار احساسی و تحریک بیش از حد متاسفانه صمیمیت را برای ما مشکل تر می سازد.

هم چنین، زمانی که ما به سرعت و به شدت به کسی علاقه مند می شویم، خطر دل شکستگی و انتظارات براورده نشده بسیار افزایش می یابد. این افراد اغلب احساسات خود را بسیار شدید و سریع بروز می دهند و از دیگران نیز توقع چنین رفتارهایی را دارند.

۱۳ .تجسم شما قوی است
رویاهای شما شفا و مملو از جزییات احساسی هستند و شما به راحتی می توانید به سادگی در هر زمانی به قلمروی جادویی ذهن خود بروید. وقتی کسی برای شما داستانی احساسی تعریف می کند، به راحتی می توانید تمام تفکرات موجود در موضوع را احساس کرده و با آنها زندگی کنید.

داشتن تجسم قوی، شما را خلاق می سازد و از طرف دیگر در تصمیم گیری ها،شما را ارزشمند می سازد.همیشه تلاش می کنید که تمامی داستان های ممکن را تصور کرده و همگی را پیش روی خود مجسم ساخته و حس خود را در هر یک از این نتایج درک کنید.

۱۴ .اغلب اوقات گریه می کنید که البته ایرادی هم ندارد
واضح است که احساسات شما نیاز به فوران داشته و گریه یکی از این فوران های احساسی است. زمانی که شاد هستید یا غمگین هستید گریه می کنید. شما گریه می کنید چون انسانی زنده هستید. نباید از این موضوع خجالت زده باشید.

۱۵ .آستانه تحمل درد شما پایین است
شما دردها را بیشتر و شدیدتر از دیگر مردم احساس می کنید. به همین دلیل است که از روندهای درمانی گوناگون تنفر داشته و در عین حال به آنها نیاز دارید چون نمی توانید این سردرد لعنتی یا درد عضلانی را نادیده بگیرید و مانند اغلب مردم به آنها بی اعتنا باشید.

۱۶ .فیلم ترسناک دوست ندارید
از کتاب ها، موقعیت ترسناک در شب و جاذبه های خاص سیرک و شهربازی خوش تان نمی آید. تجسم شما بسیار شفاف است و به راحتی می توانید خود را در موقعیت خشنی که می بینید، تصور کنید. شاید اطرافیان شما را به تمسخر بگیرند، اما شما نمی خواهید صحنه های ترسناک در ذهن شما دفن شده و هر زمان که در شب تنها هستید یا در خیابانی تنها راه می روید، جلوی چشم شما بیایند.

۱۷ .طاقت صداهای بلند و تحریک آمیز را ندارید
احساسات اکثر مردم دچار تحریک می شود، اما شما زمانی که صدایی بلند و خشن را برای مدتی طلانی می شنوید، خشمگین می شوید. شما تمایل وافری به قطع این صدا یا دورشدن از آن تا حد ممکن دارید. البته خوب است راه هایی را برای مواجهه و تحمل صداهای بلند یاد بگیرید.

۱۸ .از نورهای شدید هم تنفر دارید
همیشه گوشه های کم نور یا صرف شام زیر نور شمع را ترجیح می دهید. نورهای شدید اغلب برای شما غیرقابل تحمل هستند. به همین دلیل از اینکه دوستان تان نور چراغ قوه را در شب در محیط تفریحی روی صورت شما بیندازند، حس خوبی ندارید.

۱۹ .در معرض افسردگی و ابتلا به اضطراب هستید
اگر شما چندین تجربه بد داشته باشید مخصوصا در دوران کودکی، در هیچ کجای جهان یا حتی در خانه، مدرسه و جاهای دیگر، احساس امنیت نخواهید کرد. سیستم عصبی شما برای اضطراب تنظیم شده است. زمانی که احساسات شما بسیار قوی هستند، باید آنها را تحت کنترل گرفته و اجازه ندهید در شخصیت شما نهادینه شوند.

۲۰ .احتمالا تنها فرد به شدت حساس در خانواده خود نیستید
حساسیت یک صفت ذاتی است. شما در پریشانی های احساسی خود تنها نیستید و همیشه می توانید نزدیکی دیگر از اعضای خانواده بروید و در شادی ها و غم های مشابه با شما شریک باشد.

باربری و اتوبار بارسلون

باربری بارسلون اولین و معتبر ترین شرکت حمل و نقل و باربری اسباب منزل و لوازم اداری

22149545 - 88563350 - 44849865

۱۰۰ ایده بازاریابی برای تجارت سودآور

هرچقدر استراتژی جامعی برای بازاریابی داشته باشید، باز از دانستن نکاتی جهت هدف گیری دقیق مشتریان محصولات و خدمات تان بی نیاز نخواهید بود. در ذیل یکصد نکته بازاریابی برای کلیه کسب و کارهای خرد و کلان ارائه می گردد.

▪ ایده های کلی
۱) نگذارید روزتان بدون پرداختن به حداقل یک فعالیت بازاریابی شب شود.
۲) درصدی از درآمد ناخالص خود را به عنوان بودجه سالیانه بازاریابی تعیین کنید.
۳) هر سال اهداف خاص بازاریابی را تعیین و هر سه ماه یک بار آنها را ارزیابی و تنظیم نمایید.
۴) یک پوشه برای نگهداری ایده های بازاریابی اختصاص دهید.
۵) هر روز و هر ساعت کارت ویزیت را همراه تان داشته باشید.

۶) یک سنجاق سینه شخصی با آرم شرکت تان طراحی کنید و در جلسات به کت خود بزنید.

▪ بازار هدف
۷) نسبت به تحولاتی که شاید روی بازار هدف، محصول یا استراتژی بازاریابی شما تاثیر بگذارد، هوشیار باشید.
۸) مطالعات تحقیق بازاریابی درباره حرفه، صنعت، محصول و گروه های بازار هدف خود را بخوانید.
۹) آگهی های رقبای خود را گردآوری کنید و با مطالعه آنها، اطلاعاتی درباره استراتژی، ویژگی ها و مزایای محصولات آنها به دست آورید.
۱۰) از مشتریان بپرسید چرا شما را انتخاب کردند و خواستار توصیه هایی برای بهبود کیفیت شوید.

۱۱) از مشتریان سابق بپرسید چرا شما را رها کردند.
۱۲) بازار جدیدی شناسایی کنید.
۱۳) به یک فهرست پستی مربوط به حرفه تان بپیوندید.

▪ توسعه محصول
۱۴) یک خدمت، تکنیک یا محصول جدید ارائه دهید.
۱۵) نسخه ای ساده تر، ارزان تر یا کوچک تر از محصول یا خدمت خود پدید آورید.

۱۶) نسخه ای شکیل تر، گران تر، سریع تر یا بزرگتر از محصول یا خدمت خود ارائه دهید.
۱۷) خدمات خود را بهنگام کنید.

▪ آموزش، منابع و اطلاعات
۱۸) یک تیم مشاوره در زمینه بازاریابی و روابط عمومی مرکب از همکاران و صاحبان کسب و کارهای مشابه را گردهم آورید و به تبادل اندیشه و مسائل صنفی بپردازید.
۱۹) برای کارکنان خود یک صندوق پیشنهادات بگذارید.
۲۰) در سمینارهای بازاریابی حضور یابید.
۲۱) کتاب های بازاریابی را بخوانید.
۲۲) مشترک نشریات مکتوب و اینترنتی بازاریابی شوید.
۲۳) هرماه یک جلسه بازاریابی با کارکنان یا مباشران خود بگذارید تا درباره استراتژی و وضعیت بازار بحث کنید و ایده های تازه بگیرید.
۲۴) به انجمن یا سازمان های مرتبط با حرفه تان ملحق شوید.
۲۵) یک پوشه را برای یافتن طراح، نویسنده و سایر حرفه ای های بازاریابی کنار بگذارید.
۲۶) یک مشاور بازاریابی جهت همفکری استخدام کنید.
۲۷) «سفری خلاق» به شهر یا کشوری مترقی داشته باشید تا تکنیک های بازاریابی آنجا را یاد بگیرید.

▪ قیمت گذاری و پرداخت
۲۸) ساختار قیمت گذاری تان را تجزیه و تحلیل کنید و ببینید کجای آن نیاز به اصلاح و تنظیم دارد.
۲۹) به مشتریان امکان دهید با کارت اعتباری پرداخت کنند.
۳۰) به مشتریان ثابت، تخفیف دهید.
۳۱) شگردهای معامله پایاپای را بیاموزید. به اعضای برخی باشگاه ها، گروه های حرفه ای و سازمان ها در مقابل تبلیغ محصولات و خدمات شما در نشریات شان تخفیف بدهید.
۳۲) برای «پرداخت های سریع» و نقد، تخفیف قائل شوید و از مشتریان ثابت به صورت قسطی پول بگیرید.

▪ ارتباطات بازاریابی
۳۳) برای مشتریان کنونی و بالقوه تان یک خبرنامه منتشر کنید.
۳۴) بروشوری از محصولات و خدمات تان را چاپ کنید.
۳۵) همراه بروشورهای خود یک برگه نظرسنجی بگنجانید که پول تمبرش را شما پرداخته اید. بدین ترتیب می توانید بازخورد ارزشمندی از مشتریان دریافت کنید.
۳۶) یادتان باشد کارت ویزیت درون جعبه کارایی ندارد، حتما آن را پخش کنید. به هر مشتری بالقوه دو کارت ویزیت و بروشور بدهید تا یکی را نگه دارد و دیگری را به دوستانش بدهد.
۳۷) برای هرکدام از بخش های بازار هدف تان یک کارت ویزیت و بروشور خاص طراحی کنید، (مثلا یکی برای سازمان ها و نهادهای دولتی و یکی برای کاسب کارها و مصرف کنندگان)
۳۸) یک پوستر یا تقویم با آرم شرکت تان چاپ کنید و به مشتریان هدیه بدهید.
۳۹) روی سربرگ، برگه های فاکس یا صورتحساب، شعار یا جمله ای در وصف فعالیت خود به چاپ برسانید.
۴۰) در بروشورهای خود نظرات مثبت مشتریان درباره کالا و خدمات خود را به چاپ برسانید.
۴۱) یک فهرست پستی جدید را امتحان کنید. اگر به ثمر ننشست، آن را به فهرست های کنونی پست مستقیم خود بیافزایید یا به فکر کنار گذاشتن فهرستی بیافتید که توقعات شما را برآورده نمی کند.
۴۲) برای بازاریابی به شیوه پست مستقیم از پاکت های رنگی یا بزرگ استفاده کنید یا نامه هایی را روی کاغذ سفید بدون خط بفرستید تا کنجکاوی گیرنده را برانگیزد.


▪ رابطه با رسانه ها 
۴۳) از انتشار نشریات جدید متوجه شوید تا اخبار خود را به رسانه و فرد مناسب بفرستید.
۴۴) در روزنامه های عادی یا اقتصادی و نشریات تخصصی مطلب بنویسید.
۴۵) مقاله ای به قلم خود چاپ کنید و نسخه های آن را برای همکاران تان بفرستید.
۴۶) در تنظیم اخبار فعالیت شرکت خود کوشا باشید و آنها را به موقع و چندین بار برای مطبوعات ارسال کنید.
۴۷) یکصدمین، پانصدمین یا یکصد هزارمین مشتری خود را در مطبوعات معرفی کنید.
۴۸) یک جایزه سالیانه به راه اندازید و آن را در بوق و کرنا کنید. مثلا می توانید به بهترین کارمند سال شرکت یا سازمان خود جایزه بدهید.
۴۹) در زمینه رسانه و روابط عمومی آموزش ببینید یا مطالبی درباره آن بخوانید.
۵۰) در برنامه های رادیویی و تلویزیونی حضور یابید.
۵۱) در مورد صنعت یا تخصص خود سفارش یک برنامه تلویزیونی بدهید و آن را به شبکه محلی خود بدهید تا به عنوان یک برنامه عادی پخش کند.
۵۲) نامه ای به سردبیر روزنامه یا مجله محلی تان بنویسید و او را به ناهار دعوت کنید.
۵۳) اخبار خود را همراه عکس مربوطه به مطبوعات بفرستید.
۵۴) مرتبا روزنامه ها و مجلات را برای یافتن فرصت های روابط عمومی بخوانید.
۵۵) برای مطبوعات مقالات «راهنما» درباره حوزه تخصصی کسب و کارتان بفرستید.
۵۶) در صنعت خود تحقیق کنید و پس از کشف یافته ای مهم، آن را در اختیار مطبوعات بگذارید.

▪ خدمات مشتری و رابطه با مشتری
۵۷) از مشتریان تان بخواهید که بازگردند. 
۵۸) تماس های تلفنی مشتریان را بدون فوت وقت پاسخ دهید.
۵۹) روی دستگاه پیامگیر تلفن، اطلاعات مهم مانند ساعات کار شرکت، مکان و فرد پاسخگو را ضبط کنید.
۶۰) روی دستگاه پیامگیر تلفن، پیامی بیادماندنی یا «نکته روز» را ضبط نمایید.
۶۱) برای مشتریان تان نمایش یا هر رویداد جالب دیگر را سازماندهی کنید یا بلیت تئاتر و سینما و... برایشان بفرستید.
۶۲) در دفترتان با حضور مشتریان یک سمینار برگزار کنید.
۶۳) تشکرنامه های دستنویس خوش خط برای مشتریان بفرستید. می توانید برای جشن تولدشان یا سایر مناسبت های سال، کارت تبریک ارسال کنید.
۶۴) مقالات جالب را کپی کنید و همراه کارت ویزیت و بروشورتان برای مشتریان کنونی یا بالقوه بفرستید.
۶۵) بخشی از وب سایت خود را به مشتریان اختصاص دهید.
۶۶) هرازگاهی دکور محل ملاقات خود با مشتریان را از نو طراحی کنید.

▪ شبکه رابط ها و تبلیغ دهان به دهان
۶۷) به یک اتاق بازرگانی یا سایر سازمان های مرتبط بپیوندید.
۶۸) بروشور خود را برای اعضای سازمان هایی که عضویت شان را دارید، بفرستید.
۶۹) در ایام تعطیل، میهمانی تجاری بگیرید.
۷۰) پس از شرکت در یک همایش، برای شرکت کنندگان آن نامه بفرستید.

▪ تبلیغات
۷۱) در فصل های اوج فعالیت تجاری برای کسب و کارتان تبلیغ کنید.
۷۲) یک شماره تلفن راحت و بیاد ماندنی بگیرید.
۷۳) برای سایت اینترنتی خود، آدرس بیادماندنی انتخاب کنید و آن را در کلیه ارتباطات بازرگانی قید نمایید.
۷۴) از طریق پست مستقیم، کسب و کار خود را مشترکا با سایر حرفه ای ها تبلیغ کنید.
۷۵) در یک دایرکتوری ویژه یا کتاب زرد تبلیغ نمایید.
۷۶) به منظور دستیابی به بازارهای خارجی، آگهی دو یا چند زبانه چاپ کنید. این آگهی را در نشریه ای پرمخاطب قرار دهید.
۷۷) به مشتریان خود هدایای تبلیغاتی نظیر خودکار، پدماوس یا ماگ بدهید.
۷۸) درون پاکت نامه یا مرسولات پستی، چیزی برجسته بگذارید تا کنجکاوی گیرنده تحریک شود.
۷۹) مقابل پیاده روی دفترتان به کمک لیزر یک پیام تبلیغاتی بتابانید.
۸۰) برچسب های جالبی برای نصب روی شیشه اتومبیل طراحی و بین مشتریان توزیع کنید.
۸۱) آگهی های خود را کدگذاری و نتایج شان را دنبال کنید.
۸۲) تابلو ساختمان تان و تابلوهای راهنمای داخلی و خارجی آن را بهبود ببخشید.
۸۳) اگر فکر می کنید آرم شرکت شما منسوخ شده، آن را از نو رنگ آمیزی کنید.
۸۴) حامی مالی یک مسابقه ورزشی یا برنامه رادیویی و تلویزیونی شوید.

▪ رویدادهای ویژه
۸۵) در نمایشگاه های مربوط به حرفه تان، حتما یک غرفه بگیرید.
۸۶) همراه سازمان های غیرانتفاعی، مانند موسسات حمایت از کودکان معلول، اسپانسر یک برنامه یا ضیافت شوید.
۸۷) در دبیرستان ها سخنرانی کنید و به دانشجویان درباره حرفه آینده شان توصیه کنید.
۸۸) خیابانی در منطقه جغرافیایی تان انتخاب و اعلام کنید که نظافت آن را سازمان یا شرکت شما برعهده می گیرد. رهگذران با دیدن نام و آرم شما، متوجه اقدام پسندیده تان خواهند شد.
۸۹) بخشی از وقت و پول خود را به سازمان های خیریه یا غیرانتفاعی اختصاص دهید و نتایج آن را در مطبوعات به چاپ برسانید.
۹۰) یک سی دی یا فیلم آموزشی درباره خدمات خود تهیه کنید.

۹۱) کتاب تالیف کنید.

▪ ایده های فروش
۹۲) روزنامه ها و نشریات تخصصی را برای به دست آوردن فرصت های تازه تجاری و آگاهی یافتن از عزل و نصب های شرکت ها بخوانید.
۹۳) شعارها و استراتژی های بازاریابی تان را به اطلاع وکیل، حسابدار، بانکدار، تعمیرکار و کانون تبلیغاتی تان برسانید و بدین ترتیب نیروی فروش خود را به رایگان گسترش دهید.
۹۴) ساعات فعالیت خود را افزایش دهید.
۹۵) حتی در ایام تعطیل گروهی را جهت ارائه خدمات به مشتریان اختصاص دهید.
۹۶) نمونه های محصولات خود را در دفترتان به نمایش بگذارید.
۹۷) به مشتریان سابق تلفن بزنید یا برایشان نامه بفرستید تا آنها را دوباره جذب کنید.
۹۸) از طریق اینترنت سفارش بگیرید.
۹۹) به مشتریان اینترنتی خود اطمینان دهید که سیستم امنیتی سایت شما قابل اعتماد است.
۱۰۰) از زمان پاسخگویی به سفارش ها بکاهید و روند سفارش مجدد را تسهیل کنید.  

تفاوت فرهنگی در ازدواج را جدی بگیرید

گاهی پسران و دختران تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند و این تفاوت ها را دیگران نیز به آن ها گوشزد می کنند اما با وجود همه این ها، دوست دارند چشمان شان را روی تفاوت ها ببندند و ازدواج کنند اما عشق به فرهنگ و دیدگاه های همسر تا ابد باقی نخواهد ماند. این عشق از بروز اختلاف ها جلوگیری نمی کند و باورها، اعتقادها و هیجان های انسان غیرقابل تغییرند.


این که تصور کنید همسرتان به خاطر عشق به شما و نفوذ پذیر ی تان رفتار و عقایدش را در درازمدت تغییر می دهد، غلط است البته تغییرات اندکی رخ خواهد داد زیرا زن و مرد از یکدیگر تاثیر می گیرند اما مشکل اساسی وقتی است که یکی از طرفین بخواهد به شکل فعال روی دیگری تاثیر گذارد و او را تغییر دهد. آن وقت است که ناخودآگاه مقاومت ایجاد و دردسر شروع می شود.

همسرتان را همان گونه که هست باید بپذیرید. متاسفانه در فرهنگ ایرانی پذیرش آموزش داده نمی شود و فرهنگ تحمل را می آموزیم(اگر شبیه تو نیست تحمل کن)، فرهنگ تحمل فرهنگی است که نهایتا به درگیری و مبارزه ختم می شود و بین زن و مرد فاصله ایجاد می کند.

 برخی مردان و زنان آگاهی کاملی از تفاوت ها دارند و می دانند در بعضی از حیطه های مهم با هم اختلاف سلیقه دارند اما جرأت پرداختن و موشکافی موضوع را ندارند و فقط با خود این جمله را تکرار می کنند که ان شاءالله آن چه که من دوست دارم، اتفاق می افتد. مثل پسری که به زندگی با مادرش بعد از ازدواج(زیر یک سقف) ادامه خواهد داد، دختر نیز اعتراض کرده و پسر می گوید حال ببینم چه می شود. سعی کنید به همه مسایل و واقعیت های زندگی جدی نگاه کنید و از آن ها به راحتی نگذرید.

 گاهی مرد یا زن از پاسخ به بعضی از سوال ها طفره می روند، بحث را به بیراهه می کشانند یا با طنز موضوع را به پایان می رسانند. مثلا نحوه رفت و آمد با خانواده طرف مقابل، نحوه خرج کردن پولی که هر دو درمی آورند یا حق کار کردن زن. با مشاهده چنین جواب هایی از سوی طرف مقابل تان، هرگز به آسانی از آن نگذرید و به طور جدی از او بخواهید در این باره صحبت کند.

فرهنگ گذراندن اوقات فراغت و تفریح خانواده ها با هم تفاوت دارد. خانواده ای در روز تعطیل و اوقات فراغت در خانه می مانند هر کس به اتاق خودش می رود و مطالعه یا موسیقی گوش می کند و خانواده ای دیگر دوست دارند به کشور دیگری بروند و اوقات بگذرانند و... در تعطیلات زن و مرد بیشتر در کنار هم هستند بنابراین مهم است که سرگرمی ها و تفریح ها به هم شبیه باشند.

حیطه بحث برانگیز دیگر، داشتن یا نداشتن فرزند است. لازم است دختر و پسر درباره بچه دار شدن یا نشدن، زمان آن و حتی تعداد فرزندان با هم صحبت کنند تا کمتر دچار مشکل شوند.

اگر زن و مرد از دو قوم یا دو ملیت مختلف قصد دارند با هم ازدواج کنند، حتما باید هر دو به یک زبان مشترک مسلط باشند زیرا در غیر این صورت احساسات، افکار درونی، ارتباط کلامی و فکری شان قطع خواهد شد و هر دو آسیب خواهند دید.

 وقتی فرهنگ متفاوت است، رفتار اقتصادی هم تفاوت خواهد داشت. برای خانواده ای ممکن است نگهداری و ذخیره پول برای روز مبادا از صرف هزینه های لوکس و سفرهای پرهزینه خیلی مهم تر باشد اما در خانواده ای دیگر پول فقط صرف تفریح و لباس می شود. نباید از بیان نگرش فرهنگی به مسایل مالی هراسی داشت.

 در غرب، ازدواج دو نفر خیلی راحت تر از ما شرقی ها صورت می گیرد. زن و مرد یکی از استرالیا و دیگری از آمریکا هر کدام یک چمدان می بندند، به فرانسه مهاجرت و با هم ازدواج می کنند و رضایت والدین هم اصلا مطرح نیست ولی در فرهنگ ما این موضوع نباید نادیده گرفته شود. رضایت پدر و مادر اصل بسیار مهمی است به خصوص اگر قرار است دو نفر با فرهنگ های مختلف با هم وصلت کنند. باید تلاش کرد رابطه خوبی بین خانواده ها برقرار شود. راضی نبودن خانواده ها می تواند به راحتی ازدواج را به نابودی بکشد.


 دختران و پسران جوانی که به شدت به خانواده پدر و مادر وابسته هستند و قصد دارند در دل خانواده های خود خانواده کوچکی تشکیل دهند، در واقع هنوز به بلوغ عاطفی نرسیده اند و اغلب دیده می شود با بروز کوچک ترین اختلافی، دختر یا پسر با خانواده شان علیه طرف مقابل متحد می شوند تا بتوانند به هدف مطلوب برسند.

مهم آن است که زن و شوهر در همه مواقع کنار هم باشند و در سختی ها به کمک یکدیگر بشتابند و از هم حمایت کنند.فرهنگ یعنی چه؟ فرهنگ یعنی بایدها و نبایدهایی که به ما می‌گوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط. فرهنگ به ‌معنای مجموعه آداب و رسوم، سنت‌ها، اخلاقیات، مراسم‌ها و... یک قوم و ملت است. از آنجا که فرهنگ‌ها با هم متفاوت هستند، بایدها و نبایدهای آنها نیز فرق می‌کند. حتی گاهی نباید یکی، باید دیگری است.

بی شک ازدواج بزرگ‏ترین و مهم‏ترین حادثه زندگى هر انسانی است و موفقیت یا شکست در آن سرنوشت ساز خواهد بود. ازدواج و زندگى مشترک وقتى ثمر بخش، سودمند و ماندگار است که روحیه‏ ها، غرایز و طرز تفکر دو طرف، همسو و نزدیک باشد.

در غیر این صورت، ریسمان وحدت و یگانگى به ضعف و سستى مى‏ گراید و سرانجام گسسته مى ‏شود.فرهنگ یعنی چه؟ فرهنگ یعنی بایدها و نبایدهایی که به ما می‌گوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط. فرهنگ به ‌معنای مجموعه آداب و رسوم، سنت‌ها، اخلاقیات، مراسم‌ها و... یک قوم و ملت است. از آنجا که فرهنگ‌ها با هم متفاوت هستند، بایدها و نبایدهای آنها نیز فرق می‌کند. حتی گاهی نباید یکی، باید دیگری است.

تفاوت در زمینه‌های فرهنگی بر اساس تحقیقات در ایران یکی از مهم‌ترین عوامل زمینه‌ساز در طلاق‌ها می‌باشد. ارزش‌های فردی و اجتماعی، آداب و رسوم ، رفتار و سلوک و حتی آداب لباس پوشیدن و غذا خوردن زن و مرد می‌تواند زمینه‌های همدلی بیشتر را بین آن دو پدید آورد.

به همین جهت به ویژه در کشور گسترده ما که در قالب یک فرهنگ و جامعه واحد، از خرده فرهنگ‌های متعدد (ترک، کرد، عرب و لر و...) برخوردار است، توجه به این امر در مجموعه ملاک‌های ازدواج اهمیت خاصی دارد و همانطور که اشاره شد تفاوت در آن‌ها زمینه‌ساز اختلاف‌ها است.تفاوت فرهنگی در بین همسران در دو سطح می تواند آسیب زا باشد.

- سطح اول تفاوت فرهنگی در بین خانواده های همسران

سطح اول تفاوت فرهنگی در بین خانواده های همسران است. موضوعی که همسرداری،آیین همسرداری ،ناگفته های مسایل زناشویی - انواع اختلافات و سوء تفاهم می شود و خود را بیشتر در قالب اختلاف نظر در برگزاری مراسم مشترک، برخورد اجتماعی همسران و رعایت قوانین پیدا و پنهان خانوادگی نشان می دهد. این موضوع همواره ناخوشایند بوده و گاه تا پایان عمر همت همسران ، صرف تلاش برای کم رنگ کردن این تفاوت ها در بین دو خانواده و نیز در رابطه خودشان می شود.

- سطح دوم آسیب در میان همسران

سطح دوم تفاوت فرهنگی ممکن است در بین خود همسران باشد. در واقع مشکلات در سطح دوم نسبت به مشکلات در سطح تفاوت فرهنگی خانوادگی بسیار عمیق تر بوده و خانواده را به راحتی به از هم پاشیدگی می کشاند.

مشاورین ازدواج معتقدند که در حقیقت اختلاف فرهنگی خانواده ها در صورتی که زوج به یکدیگر علاقه داشته و از نظر فرهنگی شبیه باشند، مهارت آموزی آنان در مواجهه با خانواده همسران است، ولی اگر مشکل تفاوت فرهنگی بین خودشان هم باشد موضوع عملاً در اکثر موارد بی نتیجه خواهد ماند.

چرا که هر کدام از زوج ها اعتقاد دارند که مشکل از دیگری است و فرد مقابل باید تغییر کند.باید گفت اگرچه فرهنگ به تنهایی نمی‌تواند در اختلاف سطح طبقات تاثیرگذار باشد و نمی‌توان با قاطعیت گفت که افراد از فرهنگ‌های مختلف نمی‌توانند با هم ازدواج کنند، اما بی‌تردید تشابه فرهنگی می‌تواند نقش مهمی در موفقیت یک ازدواج داشته باشد..

به همین دلیل دختر و پسر باید تلاش کنند که خانواده‌هایشان از همه لحاظ بخصوص از لحاظ فرهنگی با هم سنخیت و تناسب داشته باشند، تا بهتر بتوانند یکدیگر را درک کنند.

مثبت اندیشی کلید موفقیت

مثبت اندیشی فـرآینـدی همه گیر است. افرادی که در کنار شما هستـند از تـفـکرات و حـالات درونـی شـما تـاثیر می پـذیرنـد. سعی کنید تا جایی که می توانید به خوشحالی، مـوفـقـیت، و سلامت فکر کنید. با چنین طرز تفکری دیگران تمایل پیدا می کنند تا شما را در کارهایتان یاری کنند. آنها از امواج مثبتی که شما از خود ساطع می کنید به شدت لذت می برند.
به منظور بهره گیری تمام و کمال از انرژی مثبت درونی، شما ملزم هستید تا تغییراتی را در درون خود ایجاد کنید. باید با دیدی مثبت به زندگی نگاه کنید، نتیجه موفقیت آمیز تمام تلاش های خود را از ابتدا در ذهنتان مجسم کنید؛ همچنین از هر گونه اقدام لازمی برای تثبیت موفقیتتان مضایقه نکنید.
● مثبت گرایی موثر:
چنین طرز فکری خیلی بیشتر از تکرار چند جمله مثبت و یا اینکه دائماً به خودتان تلقین کنید همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت، می باشد. باید طرز فکر و نگرش خود را به طور کلی تغییر دهید و در عمیق ترین لایه های مغزی خود، انرژی مثبت را جای دهید. مثبت اندیشی موقتی آن هم تنها برای چند لحظه کوتاه، چیزی عایدتان نخواهد کرد. باید ترس های خود را کنار بگذارید و سست ارادگی و بی عقیدگی را از خود دور کنید. همانطور که پیش تر نیز بدان اشاره شد، کمی تلاش و اقدام موثر درونی در این زمینه از ملزومات قضییه به شمار می رود. آیا به راستی قصد دارید که در درون خود یک تغییر بنیادین ایجاد کنید؟ آیا قصد دارید که روش اندیشیدن خود را تغییر دهید؟ آیا دوست دارید صاحب قدرتی ذهنی شوید و با استفاده از آن تاثیر مثبتی بر روی خود، اطرافیان و محیط پیرامونتان بگذارید؟
در این قسمت نکاتی ارائه شده که با استفاده از آن به راحتی می توانید قدرت مثبت اندیشی را در خود افزایش دهید:
▪ در مکالمه های درونی فقط از عبارات مثبت استفاده کنید. از لغاتی نظیر: "من میتوانم"، "من قادر هستم"، "چنین چیزی ممکن است"، و "از عهده انجام آن بر می آیم" استفاده کنید.
▪ همواره شادی، قدرت و موفقیت را در وجود خود زنده نگه دارید.
▪ از افکار منفی به شدت دوری کنید. با حفظ آرامش، ذهن خود را از منفی گرایی منحرف سازید و آنها را با افکار سازنده و شادی بخش جایگزین سازید.
▪ در هنگام صحبت کردن با دیگران از لغاتی استفاده کنید که حس احترام، شادی و موفقیت را در آنها زنده کند.
▪ پیش از اینکه هر یک از پروژه های خود را عملی کنید، نتیجه موفقیت بخش آن را در ذهن خود مجسم کنید، اگر این کار را با تمرکز و ایمان کامل انجام دهید، مطمئناً از نتیجه بدست آمده شگفت زده خواهید شد.
▪ سعی کنید حداقل روزی یکبار یک صفحه از اشعار امید بخش ادبی را مطالعه کنید.
▪ فیلم و سریال هایی را تماشا کنید که باعث ایجاد خوشحالی در شما می شوند.
▪ اخبار نگاه کنید و روزنامه بخوانید، اما این کار را کاملاً بیطرفانه و بدون جانبداری از فرد یا گروه خاصی انجام دهید.
▪ با افرادی معاشرت کنید که خودشان منشا نیروهای مثبت هستند.
▪ هنگام نشستن و یا راه رفتن کمر خود را راست نگه دارید، این امر توانایی های ذاتی و اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد.
▪ پیاده روی کنید، شنا کنید و یا ورزش های دیگری انجام دهید. این امر حس مثبت گرایی را در وجود شما زنده نگه می دارد.
▪ فقط مثبت فکر کنید و در افکار خود تنها نتایج مثبت را مورد محاسبه قرار دهید. اگر در حال حاضر زندگی بر وفق مراد شما نیست، مطمئن باشید که با مثبت اندیشی میتوانید همه چیز را تغییر دهید.

باربری و اتوبار بارسلون

باربری بارسلون اولین و معتبر ترین شرکت حمل و نقل و باربری اسباب منزل و لوازم اداری

22149545 - 88563350 - 44849865

چگونه راه درست زندگی را پیدا کنیم؟

وقتی چنین تصمیمی می‌گیرید، وقتی اصول اخلاقی و ارزشهای خوب شما با درونتان هماهنگ می‌شود و رشد می‌کند، تبدیل به عضلات فولادی انعطاف‌پذیری می‌گردد که از شما در برابر تمامی حملات محافظت می‌کند و به شما قدرت و نیروئی بیکران می‌بخشد.

احتمالاً برایتان پیش آمده به محله جدیدی قدم بگذارید و چون کوچه پس کوچه‌ها را نمی‌شناسید در آن محله گم شوید. تجربه گم شدن‌های من در جاده‌ها به این سؤال این طور پاسخ می‌دهد:

تا وقتی که در جاده‌ای حرکت می‌کنم که آسفالت شده، تابلوهای راهنمایی نزدیک به هم دارد، پلیس و چراغ‌های راهنمایی دارد، حتی رستوران، استراحت‌گاه و چایخانه‌های بین راه دارد، خیالم راحت است، چون با این همه نشانه و علامت مشخص است که جاده، جاده اصلی است و چون جاده اصلی است، به آن رسیدگی شده و انواع علامت گذاری برای رسیدن به مقصد، در آن انجام شده است، هر کیلومتری که جلو می‌رویم، علامتی هست که نشان می‌دهد راه را درست آمده‌ایم و علامتی هست که نشان می‌دهد چگونه باید ادامه دهیم.

اما... اما وقتی به بیراهه می‌افتیم، کم کم که جلو می‌رویم نشانه‌‌ها و علامت‌ها، تابلوها و استراحتگاه‌ها کم و کمتر و بالاخره، ناپدید می‌شوند و بدبختانه درست وقتی متوجه می‌شویم گم شده‌ایم که واقعاً گم شده‌ایم و معلوم نیست چگونه می‌توانیم در بیراهه مقصد را پیدا کنیم و حتی معلوم نیست باید برگردیم یا راه را ادامه دهیم یا...

وقتی مقصد (یا هدف) معلوم نیست، وضع از این هم بدتر می‌شود، چون دیگر حتی معلوم نیست جاده‌ای که به وسط آن رسیده‌ایم، چه اصلی باشد چه فرعی یا بیراهه، اصلاً به کار ما می‌آید یا نه؟ ‌و قرار است ما را به کجا برساند؟ راستش خوب که فکر می‌کنم می‌بینم متأسفانه خیلی از ما در چنین وضعیتی هستیم؛ یعنی همین حالا هم گم شده‌ایم، منتها خودمان نمی‌دانیم! چون نمی‌دانیم مقصد کجاست و به طور اتفاقی در جاده‌ای افتاده‌ایم و داریم حرکت می‌کنیم و البته وقتی هم که مقصد معلوم نباشد، در هر جاده‌ای که باشیم، گمشده محسوب می‌شویم! بعضی‌هایمان در زندگی، متوجه نیستیم به بیراهه‌ای پیچیده‌ایم، چون اصلاً به علامت‌ها و نشانه‌هایی که در مسیر است توجهی نداریم و تنها وقتی علامت‌های راهنمایی را ندیدیم باورمان می‌شود که راه را اشتباه آمده‌ایم!

تعدادی از ما مقصد را می‌شناسیم منتها خیال می‌کنیم زرنگی کرده‌ایم و میان‌بر زده‌ایم اما چون میان‌بر را غلط انتخاب کرده‌ایم از جای دیگری سردر می‌آوریم!

بعضی دیگر گول می‌خوریم و بیراهه پر زرق و برق را از همان اول، با جاده اصلی اشتباه می‌گیریم یا تا آخر عمر از این فرعی به آن فرعی یا از این بیراهه به آن بیراهه تغییر مسیر می‌دهیم تا به خیال خود، ‌همه را تجربه کنیم...

خلاصه، برای گم شدن دلایل زیادی وجود دارد اما چیزی که روشن است و آشکارا و بی‌هیچ شک و شبهه‌ای در جلوی چشمان ماست، جاده اصلی است که هزاران نشانه و علامت دارد. جاده‌ای که در گوشه و کنار آن علائم و نشانه‌های بی‌شمار تعبیه شده و در طول قرن‌ها، انواع تونل، زیرگذر، پل، روگذر و... در آن ایجاد شده. آن را آسفالت شده، خط‌کشی شده و با انواع چراغ‌های سبز و قرمز و تابلوهای خطر و ورود ممنوع یا عبور آزاد، به ما سپرده‌اند تا از آن بزرگراه روشن هموار به مقصد اصلی برسیم.

اگر ما این اتوبان را نمی‌بینیم لااقل می‌توانیم هر روز راهمان را چک کنیم تا بفهمیم اشتباهاً به بیراهه نیفتاده‌ باشیم، می‌توانیم به علائم و نشانه‌ها توجه کنیم و قبل از آن که خیلی دیر بشود بفهمیم واقعاً گم شده‌ایم یا نه و اگر گم شده‌ایم، تا در هزارتوی گمشدگی گرفتار نیامده و ناپدید نشده‌ایم خود را خلاص کنیم.

رمز هدایت!

در این زمان که اخلاقیات به‌ سرعت رو به دگرگونی است، فشارها برای هماهنگی با محیط، و خودخواهی‌ها رو به افزایش است، داشتن یک رشته رموز هدایت شخصی یا ارزش‌های به‌شدت نهادینه شده، زندگی را برایتان آسانتر می‌کند. اگر ارزش‌هائی استوار داشته باشید، و خط رفتاری مشخص و شفافی فراتر از آن جا که هرگز قدم نخواهید گذاشت، داشته باشید، رویاروئی با دوراهی‌ها و موقعیت‌هائی که به واسطة این تردیدها پیش میآید، برایتان آسانتر می‌شود.

با ارزشهای خود زندگی کنید!

به عنوان مثال، اگر یکی از هفت ارزش برتر شما، کارهای خیر و نیک است، در مورد زمان و پولتان سخاوتمند باشید. با حراج‌های محلی به نفع خیریه یا دستکم با بخشیدن وسایل غیر ضرور، مشکلات دیگران را حل کنید. همچنین، بکوشید در بارة دیگران بهترین فکرها را بکنید؛ حتا وقتی آنها بی فکر و وقیح هستند، یا وقتی از نظر شما خیلی آزار دهنده‌اند.

اگر درستی برای شما مهم است، اطمینان حاصل کنید که آنچه می‌گوئید، انجام خواهید داد. اگر همکاری را در محل کار خود محرم می‌دانید و حرفی به شما می‌زند، راز او را در سرتاسر اداره پخش نکنید؛ اگر شما خودتان را فردی صادق می‌دانید، کیف پولی را که در پیاده‌رو پیدا کرده‌اید، به پلیس تحویل دهید؛ نه آنکه پول آن را در جیب خود بگذارید و بگوئید جوینده، یابنده است! شما در زندگی کردن با ارزش‌های درونی خود، از بروز هرگونه اضطراب و عجز ناشی از وجدان‌های ناراحت و اخلاق مشکوک، جلوگیری خواهید کرد و از هوش معنوی خود برای دستیابی به بهترین‌ها بهره خواهید برد و از خیر و نیکی بزرگتری برخوردار خواهید شد!


باربری بارسلون اولین و معتبر ترین شرکت حمل و نقل و باربری در تهران با ارائه خدمات در کلیه مناطق تهران بزرگ

باربری

باربری بارسلون با چندین سال تجربه در زمینه حمل بار شهری و بین شهری آمداه خدمت رسانی به همشهریان عزیز تهرانی میباشد . جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفنهای اتوبار بارسلون تماس حاصل نمایید .

22149545 - 88563350 - 44849865


درباره ارزش‌های خود، بحث کنید!

شما با بحث کردن در باره ارزش‌های خود با خانواده، دوستان و همکاران، به درک و فهم عمیق‌تری از خودتان، به پالایش آنچه بدان فکر کرده‌اید، و درک عمیق‌تری از کسانی که با آنها درباره ارزش‌هایتان بحث کردهاید، خواهید رسید. حرف زدن درباره ارزش‌های خود، به شما کمک می‌کند تا از اینکه آنها واقعاً برای شما مهم هستند، اطمینان حاصل کنید.

به خودتان اعتماد کنید!

به خودتان تکیه کنید و اعتماد به نفس داشته باشید. هر یک از آنها که می‌تواند به شما ارزش بدهد (البته پس از بررسی)، باید در وجود شما نهادینه شوند؛ آنها باید بخشی از وجود شما بشوند. وقتی چنین تصمیمی می‌گیرید، وقتی اصول اخلاقی و ارزشهای خوب شما با درونتان هماهنگ می‌شود و رشد می‌کند، تبدیل به عضلات فولادی انعطاف‌پذیری می‌گردد که از شما در برابر تمامی حملات محافظت می‌کند و به شما قدرت و نیروئی بیکران می‌بخشد.

به خاطر بسپارید، اعمال شما مهم است!

همواره به خودتان یادآور شوید که این رفتار و کردار شماست که تأثیرگذار است، مهم نیست این اعمال، چه کارهائی هستند. در جامعه شتاب‌زده ما، همگی در آرزوی علت و معلول آنی؛ و نتیجه‌ای آنی برای آنچه انجام می‌دهیم، هستیم. اما دوباره بیندیشید. غالباً چند وقت یکبار، کار نیکی انجام می‌دهید، فقط برای اینکه سال‌ها بعد نتیجه‌اش را ببینید. فرشته مهربانی من خبر نداشت که رفتارهای ناشی از مهربانی، محبت، و عشق او، روزی در کتابی آورده می‌شود تا او را معرفی و توصیف کند و شما آن را بخوانید!

خود را از هر «مانع معنوی» برهانید!

زندگی خود را مرور کنید. اگر در آن موقعیت‌هایی بوده که چون از آنها آگاه هستید، باعث اذیت شما می‌شوند، مثلاً از گفتن حقیقتی که قصد داشته‌اید آن را بگوئید، طفره رفته‌اید، یا از کاری که در گذشته کرده‌اید، شرمنده هستید، راه‌هایی برای «اصلاح این لغزش‌ها» پیدا کنید. صادق باشید و حقیقتی را که می‌خواهید بگوئید، بگوئید و بکوشید لغزش‌های گذشته را جبران کنید.

الگوها!

هفت الگو از تاریخ یا از زمان حال برگزینید که فکر می‌کنید الگوهای مناسبی برا ی پیروی و جستجوی حقیقت و رفتار اخلاقی و با فضیلت هستند. هر وقت بر سر دوراهی اخلاقی ماندید و دچار دودلی شدید، از آنها به عنوان «مغز متفکر» مشاوران درونی خود بهره‌مند شوید. از هر شناسه‌شان به نوبه خود «بپرسید» اگر جای شما بودند، چکار می‌کردند؟ نتیجه این کار، شما را بهت‌زده و خشنود خواهد کرد!