تعریف هر فردی از زندگی متفاوت با سایر افراد است و این موضوع در مورد واژه موفقیت نیز صدق میکند.
موفقیت در زندگی از دیدگاه بسیاری از افراد میتواند در کسب ثروت ، جایگاه اجتماعی و شغلی، خانواده سالم ، سلامتی ، تحصیلات و ... خلاصه شود. اما براستی موفقیت در زندگی یعنی چه ؟
خیلی خودخواهنه است اگر بخواهیم فرمول و نسخه واحدی برای موفقیت معرفی کنیم و اگر بپذیریم که همه افراد در جامعه بشریت نسبت به یکدیگر دارای وظائف و حقوقی هستند باید گفت که تازمانی که یک فرد به اصطلاح ناموفق در بین ما هست هیچکس موفق نیست.
برنامهریزی برای زندگی شبیه تیراندازی است. باید مثل رابینهود خوب هدف بگیرید و با دقت و نیروی مناسب تیر را رها کنید. بیایید با کمک مهندس محمدرضا شعبانعلی، مدرس و نویسنده هدفهایی هوشمندانهتر انتخاب کنیم. این هدف حتما نباید خرید یک خانه جدید یا یک ماشین لوکس باشد. شاید هدف شما کاهش وزن یا داشتن یک زندگی شادتر است.
خیلی از هدفهای ما ممکن است از لیست سال های گذشته به امسال ورود پیدا کنند. پس قبل از اینکه سراغ هدفهای جدید برویم با هم مرور کنیم که چرا به برخی از هدفهای گذشته نرسیدیم. همیشه از برنامههای اولیه برای شروع سال جدید یادگیری زبان است. مثلا اگر با خودتان قرار گذاشتهاید که از امروز ۲۰ لغت جدید یاد بگیرید و نشده، خودتان را سرزنش نکنید! بپذیرید خیلی از مواقع نرسیدن به هدفها ناشی از تنبلی یا بیتعهدی ما نسبت به خودمان نیست بلکه از اول نوع انتخاب هدف اشتباه بوده. این هدفها گاهی مثل یک کابوس بد در گوشهای از ذهن میماند و اذیتتان میکند. همه برنامههایی که به آن نرسیدهاید را حذف نکنید و بپذیرید بخشی از هدفهای سال گذشته شما ناخواسته در جدول هدفهای امسال هم باقی میماند. مگر با ۲ استثنا:
یکی اینکه کلا سبک زندگی یا نگاهتان نسبت به گذشته تغییر کرده و از تاریخ مصرف بعضی هدفهایتان گذشته. مثلا زمانی صرفا دوست داشتید زبان فرانسه یاد بگیرید اما الان آنقدر اولویتهای مهم دیگری دارید که فرصتی برای یادگیری زبان جدید ندارید.
دوم اینکه هدفهای شما آموخته شده نباشد. یعنی چی؟ یعنی هدفهایی که برای فرد دیگری است و بهنظر میرسد هر آدم شیک و باکلاسی باید آن هدف را داشته باشد! مثلا ورزش خیلی هم خوب است، اگر خودتان دوست داشته باشید و نه اینکه چون از دوستی شنیدهاید هدف شما هم شده باشد.
ممکن است از لیست هدفهای پارسالتان سه تا چهار مورد به لیست امسال مهاجرت کنند. گاهی از همان ابتدا هدفهایی را انتخاب میکنیم که قابل نقض هستند و احتمال شکست در آنها وجود دارد. به محض اینکه برای اولینبار از هدفمان (حتی اگر کوچک هم باشد) عقب میمانیم مسیر را برای دور زدن هدف باز میکنیم! یعنی اگر قرار است شبی پنج لغت انگلیسی بخوانید و کاری پیش میآید به خودتان میگویید حالا امشب هم نشد نشد! حالا این بار به خودتان تعهد بدهید و بگوید که من هر هفته باید 35 لغت جدید یاد گرفته باشم.
اینجوری خیلی سختتر میتوانید هدف را نقض کنید. از اوایل هفته حواستان هست که باید 35 لغت بخوانید. به جای اینکه بگویید هر روز ۳۰ دقیقه پیادهروی میکنم، هفتگیاش کنید. گاهی تصمیم میگیرید امروز پنج لغت زبان بخوانید و دقیقا در همان لحظه کاری برای یکی از دوستانتان پیش میآید و نمیتوانید به برنامهتان برسید. به خاطر همین میگویم این برنامهریزیها را هفتگی در نظر بگیرید. هیچکسی نمیتواند برای یادگیری 35 لغت زبان در هفته بهانه بیاورد.
اگر در هدفنویسی جزئیات مینویسید حواستان باشد که شرایط را خطرناک نکنید! یعنی این جزئیاتنویسی کل ماجرا را خراب نکند، البته منکر نمیشوم که گاهی همین جزئیاتنویسی بسیار کمک میکند اما گاهی مبنایی میشود برای نابودی برنامهریزیهای بعدی برای رسیدن به هدفتان . مثلا در سال جدید با این هدف که تماشای فیلم به نگرش و فرهنگم کمک میکند، میخواهید فیلم ببینید.
بعد یکی از دوستانتان به شما میگوید ببین اگر فیلم میخواهی ببینی حرفهای ببین، اتفاقی که برای منِ محمدرضا شعبانعلی هم افتاد. دوستم گفت کارگردان به کارگردان فیلم ببین. همین جزئیات کارگردان به کارگردان برنامهام را به هم ریخت. اما مثلا اگر نوشته بودم در هفته یا در ماه پنج فیلم میبینم، رسیدن به آن قابل کنترلتر بود. به همین خاطر خیلی وقتها هدفگذاریهایمان براساس سبک زندگی نیست، بلکه بر اساس سطح زندگی است.
یکی از مدیران ثروتمند و موفق ایرانی حرف جالبی میزند: «آخر ثروتمند شدنت و ته لذتش این است که دوستانت را دور هم جمع کنی، یک فیلم بگیری، دور هم فیلم ببینید و پسته و کشمش بخورید!» پس همین حالا هم میتوانید از زندگی لذت ببرید و دوستانتان را دور هم جمع کنید. دید ما این است که باید یک هدف بزرگ مثل ثروتمند شدن داشته باشیم و به خودمان قول میدهیم که هر وقت پولدار شدم دوستانم را دور هم جمع میکنم، اما بیایید در سال جدید چند هدف سبکزندگی تعریف کنید، مثلا اینکه هر هفته یا هر دو هفته یک جلسه سه الی چهار ساعته بگذارید و یک فعالیت گروهی همراه با دوستانتان داشته باشید.
ممکن است سال اول فقط کتاب دور هم بخوانید و فیلم ببینید ولی ۱۰ سال بعد یک سینما اجاره کنید! اما اصل سبک زندگی همین است و درنهایت همین که سه،چهار ساعت در هفته را از الان که جوانتر هستید برای دوستانتان و تفریح دورهمی وقت میگذارید، نشان میدهد که بعدها هم که پولدار شدید این کار را خواهید کرد. یک هدف سبک زندگی دیگر اینکه: با وجودی که من یک ایرانیام اما چه خوب میشود اگر چند ساعت در هفته سبک نگاه جهانی داشته باشم، بنابراین باید گاهی سایتهای مهم و خبرگزاریهای خوب دنیا را رصد کنم درنتیجه باید کمی زبانم را بهتر کنم! میبینید که همه این هدفها زنجیروار به هم متصلاند. درستش هم همین است. تا کی میخواهید کنتور بیندازید که ۱۳۰۰ لغت حفظ شدهام، 1492تا شد؟! ولی با این هدفهای سبک زندگی رشد بیشتری هم خواهید داشت. نسبت به دوستانتان هم شادتر هستید و دیگر از هدفگذاریهای افراطی بینتیجه هم خبری نیست.
ریسک بالا در هدفگذاری این است که ناخواسته هدفمان به نوع عملکرد فرد دیگری مرتبط باشد، مثلا میخواهید درآمدتان در محل کار بالا برود و حقوق ۵۰۰ هزار تومانتان را به ۸۰۰ هزار برسانید. دو نکته اینجا وجود دارد: آیا کنترل این عدد در دست شماست؟ خب اگر نیست، نرسیدن به این برنامه حالتان را بد هم میکند. گاهی هم به این برنامه میرسید اما باز هم اصطلاحا دردی از شما را دوا نمیکند! حقوقتان شد۸۰۰ هزار تومان اما باز هم یک سری قسط و بدهی دارید.
بعد به این میرسید که مخارج من ۸۰۰ هزار نیست و ۸ میلیون است که آن هم در حال حاضر اصلا عملی نیست. اگر برای زندگی سازمانی هدفی میگذارید، حواستان باشد که حتما جنس آن هدفگذاری مهارتی باشد، مثلا یک مهارتهایی را یاد بگیرم که خودبهخود برایم تبعات رشد سازمانی هم به دنبال خواهد داشت، ولی اگر هم رشد سازمانی نداشتم (که همهاش هم دست من نیست) چیزی را نباخته باشم.
خیلی مواقع هدفهایی که رسیدن به آن وابسته به فرد دیگری است، اعتمادبهنفس را کم میکند. اینکه به آن هدف نرسید و بعد مدام خودتان را مقصر بدانید و سرزنش کنید اصلا خوب نیست. مثلا برای رسیدن به هدف یادگیری لغتهای زبان، درنهایت اگر نشود مقصر خود شما هستید اما خیلی از مواقع هدف افزایش حقوق هدفی است ذاتا در اختیار تصمیم دیگران.
یک سهمی از آن دست خودتان است اما بخشی هم بستگی به رئیستان دارد یا بستگی به رونق و رکود بازار دارد و. . . منظور من این نیست که از این دست هدفها نگذارید اما همیشه نقش دیگران را هم در نظر بگیرید تا بعد اذیت نشوید. برای این هدفها میتوان درصد گذاشت که چه میزانی از آن به تلاش شما بستگی دارد و چه میزان در گرو مساعدت دیگران است. همچنین اگر میخواهید فعالیت گروهی را در سازمانتان بیشتر کنید. این را نه بهعنوان هدف بلکه بهعنوان «خط مشی» در نظر بگیرید و برایش تلاش کنید.
تفاوت خطمشی و هدف: هدف یا تیک میخورد یا نه، اما خطمشی کمی نرمتر از هدف است. خطمشی این است که من سعی میکنم آدم خوشاخلاقتری باشم و برای آن تلاش میکنم. اما اگر خوشاخلاقی هدفتان بشود ممکن است این اتفاق بیفتد: در خیابان یا محل کار کسی شما را ناراحت میکند، بعد مدام یک چیزی در ذهن شما آلارم میدهد که دیدی نشد؟! بعد هم که هدف تیک نمیخورد مدام میگویید دیدی بهش نرسیدم؟!
متاسفانه بعد از رسیدن به هدف هم جایزهای برای لذت بردن به خودمان نمیدهیم. اصلا باید در کنار لیست هدف، یک لیست پاداش هم داشته باشید. معمولا هم گفته میشود حداقل ۵۰ مورد را باید در این لیست بنویسید. این ۵۰ مورد جایزههایی است که شما را خوشحال میکند. از یک مرخصی گرفتن ساده از محل کار و مسافرتی کوتاه در حومه شهر گرفته تا ۱۰۰هزار تومان هزینه برای خریدی که اصلا لازمش ندارید اما حالتان را خوب میکند.
همیشه فکر میکردیم همین که به دانشگاه برویم یک آدم متفاوت میشویم اما یادمان رفته بود همانهایی که یک سالی بود که در آن دانشگاه تحصیل میکردند قبلا دبیرستانی بودند! کمی هنر لذت بردنتان را بالا ببرید. گاهی لیستهای هدفگذاری بلند و بالایی داریم ولی از آن طرف لیستی نداریم که بعد از تیک خوردن هدف، حالمان را خوب کند، بنابراین فقط دنبال تیک زدن هدفها نباشید. از رسیدن به هدف لذت ببرید وگرنه انگیزهای برای رسیدن به هدفهای بعدی نخواهید داشت.
فروش انواع دوربین های فیلمبرداری حرفه ای
فروشگاه میلاد : فروش دوربین های فیلمبرداری حرفه ای و لوازم جانبی دوربین + دوربین فیلمبرداری کارکرده و دست دوم با ضمانتنامه معتبر و خدمات پس از فروش
خیابان جمهوری ، زیر پل حافظ ، پاساژ حافظ ، شماره ??
???????? - ????????
سبک هر کسی برای انتخاب هدف متفاوت است، اما بعد از سالها مطالعه زندگی آدمهای موفق به این نتیجه رسیدهام که همه آنها یک هدف بزرگ دارند و هدفهای کوچک آنها بخشی از همان هدف بزرگ است. مثلا آدمهای بسیار موفق با خودشان میگویند اگر میخواهم سال ۹۴ به سفر بروم همین مسافرت هم بخش کوچکی از هدف بزرگ سال 94 من است. هدفهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت مثل یک آبشاری است که از بالا به پایین میریزد و پلهپله پایین میآید.
چهار هدف کوچکتر فصلی هم داریم، اما ذاتش همان هدف یک ساله است. بهتر است که از آن هدف بزرگ شروع کنیم. مثلا اینکه در پایان سال ۹۴ حالم بهتر باشد و شادتر از سال ۹۳ زندگی کنم. کسی نمیتواند بگوید این هدف غلط است یا اینکه چرا شاخص اندازهگیری خوشحالی نداری! خب در مرحله بعد، هدف را تقسیم کنید بر اینکه چه چیزهایی باعث خوشحالی شما میشود. رسیدن به هدفهای کاری، افزایش یادگیری، ارتقا مهارتها و. . . همه این هدفهای کوچک درنهایت منجر به خوشحالی شما در پایان سال ۹۴ میشود. بعد هم برنامهریزیهای فصلی، ماهیانه و بعد هم هفتگی.
باربری بارسلون اولین و معتبر ترین شرکت حمل و نقل و باربری در تهران با ارائه خدمات در کلیه مناطق تهران بزرگ
باربری بارسلون با چندین سال تجربه در زمینه حمل بار شهری و بین شهری آمداه خدمت رسانی به همشهریان عزیز تهرانی میباشد . جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفنهای اتوبار بارسلون تماس حاصل نمایید .
22149545 - 88563350 - 44849865
باربری بارسلون اولین و معتبر ترین شرکت حمل و نقل و باربری در تهران با ارائه خدمات در کلیه مناطق تهران بزرگ
باربری بارسلون با چندین سال تجربه در زمینه حمل بار شهری و بین شهری آمداه خدمت رسانی به همشهریان عزیز تهرانی میباشد . جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفنهای اتوبار بارسلون تماس حاصل نمایید .
22149545 - 88563350 - 44849865
پدر و مادرها همچنان دوست دارند با قوانین نانوشته روزگار خود با عروس و دامادشان رفتار کنند و جالبتر آن که متمایلند فرزندانشان نیز چون جوانی خودشان به سبک والدینشان، ساز زندگی مشترکشان را کوک کنند. در این موقعیت بغرنج و خواستههای عجیب و غریب، احتمال چالش با خانواده همسر امری حتمی است، اما سوال اینجاست اختلاف با خانواده همسر از کجا نشات میگیرد و با آن چه باید کرد؟
جامعه سنتی ما در حال گذار به مدرنیته است، همه چیز تغییر کرده است، دیگر هیچکس مثل سابق نمیاندیشد و رفتار نمیکند.
زوجهای جوان امروزی به دنبال استقلال هستند و بیش از هر چیز به آن اهمیت میدهند، اما از طرفی دیگر پدر و مادرها همچنان دوست دارند با قوانین نانوشته روزگار خود با عروس و دامادشان رفتار کنند و جالبتر آن که متمایلند فرزندانشان نیز چون جوانی خودشان به سبک والدینشان، ساز زندگی مشترکشان را کوک کنند.
در این موقعیت بغرنج و خواستههای عجیب و غریب، احتمال چالش با خانواده همسر امری حتمی است، اما سوال اینجاست اختلاف با خانواده همسر از کجا نشات میگیرد و با آن چه باید کرد؟
باربری بارسلون اولین و معتبر ترین شرکت حمل و نقل و باربری در تهران با ارائه خدمات در کلیه مناطق تهران بزرگ
باربری بارسلون با چندین سال تجربه در زمینه حمل بار شهری و بین شهری آمداه خدمت رسانی به همشهریان عزیز تهرانی میباشد . جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفنهای اتوبار بارسلون تماس حاصل نمایید .
22149545 - 88563350 - 44849865
1 ـ ما همیشه برای هر کاری، خودمان تصمیم گرفتهایم، روی پای خودمان ایستادهایم، فکر کردهایم و انتخاب کردهایم، حالا روش شما را نمیفهمم این یعنی چی باید با پدرم مشورت کنم، مگر خودت عاقل و بالغ نیستی مگر استقلال فکری نداری... .
هر خانوادهای به نوبه خود یک دولت کوچک است با روش خاص خود، با قوانین منحصربهفرد، با شیوههای تربیتی و شیوههای مقابلهای ویژه در برخورد با مشکلات.
به یقین طبیعی است وقتی اعضای دو خانوادهای که قوانینشان از زمین تا آسمان با هم متضاد و متفاوت است بخواهند با هم وصلت کنند، مشکلاتی ایجاد شود؛ مثلا در خانوادهای که حمایت و پشتیبانی در نهایت است و در خانوادهای دیگر استقلال و فردگرایی بسیار مورد تاکید است، بیتردید تلاقی این دو سیستم متضاد بسته و باز مشکلاتی را موجب میشود که دامن هر سه خانواده را میگیرد. هم خانواده دو نفره و هم خانواده همسران درگیر مسائلی میشوند که شاید پیدا کردن نقطه اشتراکی کوچک بین آنها مانند جستجوی لنگه کفش در بیابان است.
2 ـ هنگام بروز اختلاف، همسرم با من که حرف میزند طرف مرا میگیرد و مادرش را متهم میکند و وقتی با مادرش حرف میزند طرف او را میگیرد و مرا گناهکار میداند، تنها به این دلیل که میخواهد دعوا را ختم به خیر کند...
سامان دادن رابطههای دو خانواده با عضوهای جدید که همان عروس و داماد هستند، بیهیچ تردیدی به عهده پسر و دختر جوان خانوادههاست، گاه پسران و دختران از سر ناآگاهی و بیتجربگی و گاه به تقلید از سبک زندگی دیگران یا تحتتاثیر گفتهها و شنیدههایشان، سعی میکنند از همان روز اول گربه را دم حجله بکشند، تنها به این گمان اشتباه که شاید امنیت زندگی مشترکشان را تضمین نمایند و مصائب زندگی اطرافیانشان را تجربه نکنند، به همین جهت با همسرشان وارد بحث میشوند و برای تکمیل شناخت وی از اعضای خانوادهاش شروع به ذکر وقایع و حقایقی میکنند که شاید بیان آنها و دانستن آنها چندان لازم و ضروری نیست و به این ترتیب با ذهنیتی از پیش تعیین شده فرد جدید را با خانوادهاش آشنا میکنند.
اگرچه عکس این حالت نیز ممکن است، عضو جدید به گونهای به خانواده معرفی میشود که چندان مناسب و مساعد نیست و اینچنین است که بذر کاشته در دوران آشنایی چند سال بعد بارور و تنومند میشود و بستری برای جنگ پایانناپذیر فراهم میکند، جنگی که شاید جوان ما هرگز فکرش را هم از سر نگذرانده بود. اگرچه گاهی نیز عدم مدیریت روابط درون خانوادگی بعد از شروع زندگی مشترک استارت زده میشود و زوج جوان با باز کردن پای دخالت والدین به زندگیشان مشکلاتی را به وجود میآورند و این ماجرا زمانی جالبتر میشود که آنان برای حل مسائل پیش آمده مجبور به بیان سخنان متضادی به دو طرف دعوا میشوند که این روش اشتباه، نهتنها مشکلی را حل نمیکند بلکه بر تندی آتش برافروخته شده میان آنان نیز میافزاید.
3 ـ من حاضر به دیدار مادرزنم که هیچ، باجناقم هم نیستم، از قدیم گفتهاند ژِیان ماشین نمیشه باجناق فامیل نمیشه، پدرم هم همیشه تعریف میکرد که چقدر از باجناقهایشان لطمه دیده است، من علاج واقعه پیش از وقوع آن میکنم... برخی از افراد هنوز بر حسب شنیدهها و دیدهها یا قالبهای فکری و باورهای قدیمیشان، نگاه متعصبانه و سوگیرانه نسبت به اقوام همسرشان دارند و رابطه خود با آنان را بسان کارد و پنیری میبینند که هرگز شایسته نیست کنار هم قرار گیرند. رابطه نهچندان شیرین مادرشوهر و عروس و داماد و مادرزن یا باجناقها و جاریها داستانی قدیمی است که موجب حساسیت برخی از افراد شده و موجب تیرگی روابط آنان میشود. این ذهنیتهای از پیش تعیین شده را از بین ببرید و افراد را براساس شخصیت و عملکردهایشان قضاوت کنید.
رابطههای بیحد و مرز با خانواده
4 ـ همسرم مدام دوست دارد با خانوادهاش باشد و با آنها رفتوآمد کند. همین مساله هم من و هم خانوادهام را ناراحت میکند و مدام بر سر این مساله با یکدیگر مشاجره میکنیم.
چگونگی ارتباط با خانواده همسر یکی از مهمترین عوامل موثر در بروز اختلافهای جدی و درگیریهای خانوادگی است. رابطههای نامحدود و تعریف نشده با خانواده یکی از همسران میتواند سر منشأ اختلاف میان زن و شوهر شود.
شایعترین الگوهای رابطه با خانوادههای همسران که منجر به بروز اختلاف میشوند، عبارتند از:
دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه زوجها با خانوادههایشان، یکی از مهمترین دلایل بروز اختلافهاست. برخی از زوجین بویژه آنهایی که تازه به خانه بخت رفتهاند، هر روز از ساعت مشخصی تا پایان شب و گاه حتی چند روز به طور شبانهروزی به خانه پدری خانم یا آقا میروند و فارغ از همسر و زندگی متاهلی چون دوران مجردی با خانوادههایشان روزگار سپری میکنند؛ سبکی از زندگی زناشویی که نهتنها مفید نیست، بلکه مضر است. این روش زندگی، گاه بیانگر وجود اختلاف و مشکلات بین زوج است و از همه مهمتر آن که این زوج نمیتوانند بدون حضور اطرافیان، زندگی دو نفرهای را تجربه کنند. بیشک وقتی زندگی زناشویی زوج بدون دغدغه و مشکلات ارتباطی و عاطفی باشد، زن و شوهر برای بودن در خانه خود و در کنار هم بودن لحظهشماری میکنند.
بسیار محتمل و متداول است که پدر یا مادر یکی از زوجها به دلیل کهولت سن و تنهایی، برای مدتی طولانی با فرزندانشان زندگی کنند، اما گاه والدین بیهیچ دلیل موجهی تنها به صرف محبت زیاد، اختلاف با همسر، به بهانه دیدار نوه یا هر مساله دیگری، به مدت بسیار طولانی در خانه فرزندشان سکونت میکنند و حتی گاهی برادر، خواهر یا یکی دیگر از بستگان درجه اول یکی از طرفین که سرباز یا دانشجوست، به عنوان مهمان در منزل زوج میمانند. زیاد ماندن یکی از اعضای خانواده طرفین در خانه زوج، به مرور زمان مسالهساز خواهد شد و باعث بروز اختلاف و آسیبهای بسیار جدی بر زندگی خصوصی زناشویی میشود.
تماسهای مکرر تلفنی و صحبتهای طولانیمدت با اعضای خانواده، روشی است برای برون رفت زن و شوهر از تنهایی. در تماسهای تلفنی متعدد، قطعا موضوع صحبت چیزی جز گزارش دادن یا بازگو کردن مسائل روزمره و خصوصی زندگی به دیگری نخواهد بود و این دقیقا عاملی است که باعث میشود پای دیگران به حریم خصوصی زندگی زوج باز شود.
فاش شدن رازهای خصوصی زندگی کمترین لطمه این گونه از گفتوگوهاست که نهتنها باعث احساس ناامنی در همسر میشود، بلکه موجب قوت این تصور اشتباه در ذهن وی نیز میشود که همیشه فکر کند در تمامی تصمیمگیریهای زندگیاش ردپایی از افکار خانواده همسرش موجود است. همین مساله کوچک و پیش افتاده باعث خواهد شد فرد بناچار سکوت کند و از بیان مطالبی در خانه امتناع نماید که این خود باعث دوری زوج از یکدیگر و بروز اختلاف بین آنها خواهد شد.
5 ـ مادر و خواهر همسرم میگویند: تو آداب و رسوم نمیدانی، احترام کردن بلد نیستی، ما رسم داریم در مهمانیمان حداقل دو مدل غذا میگذاریم و تا بزرگتر هم دست به غذایی نزده کوچکترها حق دست درازی به دیگر غذاها را ندارند، تو چرا بیتوجه به بزرگتر مجلس و مهمانها از همان ابتدا مشغول به خوردن دسرها شدی؟
باب شدن رسمهای سخت و بیاساس یکی از بدترین آفات روابط فامیلی است و همیشه نیز عاملی برای گرفتار شدن در تکلفات و مشقات زیادی است تا جایی که گاه باعث میشود برخی از افراد عطای آن را به لقایش ببخشند و ترجیح دهند هیچ رابطه و رفت و آمدی در کار نباشد، ولو آن که حسرت آن را برای همیشه در دل داشته باشند و دوست داشته باشند در معیت دیگران لذت ببرند و خوش باشند و صفا کنند.
6 ـ مادر همسرم به بهانههای مختلف مدام در خانه ماست هر روز حرفی میزند و سبکی از زندگی را برای ما معرفی میکند، همیشه میگوید: «من چند پیراهن بیشتر از شما پاره کردهام، از من بپرسید که چطور باید زندگی کنید بالاخره من تجربه زندگی مشترک داشتم و خیلی چیزها را بیشتر از شما میدانم...»
برخی از والدین به بهانه بیتجربگی زوج جوان، مدام به زندگی فرزندانشان سرک میکشند و آنها را وادار میکنند به سبک آنها زندگی کنند یا زندگیشان را چون خودشان مدیریت و سازمان دهند و بدتر آن که گاهی نیز سعی میکنند تازهوارد خانهشان را عادت به پیروی از ارزشهای خانوادگیشان کنند.
گاهی والدین، به هیچ قصد و نیت بدی و بدون اینکه بخواهند زندگی فرزندشان را به هم بریزند، روشها و راهکارهایی به آنان پیشنهاد میدهند که بیشتر عاطفی است تا منطقی و گاه به موجب همین تدابیر هیجانی، زندگی فرزندان تا مرحله جدایی نیز پیش میرود، اما سوال اینجاست دختر و پسری که راه و رسم زندگی نمیداند، چرا باید ازدواج کند، و چرا نباید این آموزشها را ببیند و بعد ازدواج کند؟
همزیستی یا حضور پررنگ والدین در زندگی زوج حاصلی جز نفرت و کینه طولانیمدت نخواهد داشت. بهترین مشاور در هر زندگی زناشویی کسی نیست جز خود فرد و همسرش. بیگمان در دنیای امروز دختران و پسران بیش از پیش راه و رسم زندگی مستقل را آموختهاند اگرچه در ابتدای راهند و نابلد راه.
7 ـ همسرم از حق مسلم من و فرزندم میگذرد، اما همیشه سعی میکند مایحتاج خانوادهاش را فراهم کند، هر بار معترض به این مساله میشوم میگوید: «مادرم هست نمیتوانم نسبت به او بیتفاوت باشم»، جالب است بدانید اگر چیزی برایم بخرد مادرش در اولین برخورد به من میگوید: «آیا لزومی داشت فلان چیز را تهیه کنی، پسر بیچارهام را به زحمت بیندازی!»
دخالتهای والدین یکی از طرفین در مدیریت اقتصادی باعث شکست احتمالی زوج در زندگی میشود حتی اگر این دخالتها خیرخواهانه باشد و نیت سوئی به همراه نداشته باشد، اما با این حال در اکثر مواقع مشکلآفرین است و ممکن است باعث برهم خوردن زندگی زوج و حتی طلاق شود.
8 ـ باید ببینم مادرم چه میگوید، اگر به او نگویم و این کار را انجام دهم ناراحت میشود، خودت میدانی من طاقت ناراحتی مادرم را ندارم... .
وابستگیهای افراطی فکری، عاطفی و مالی به خانواده، معمولا مشکلات عجیب و غریبی را در برخورد با خانواده همسر به وجود میآورد. وابستگی یک یا هر دو طرف به خانوادههایشان مشکلساز است و باعث میشود دو طرف به بیراه بروند و به جای سر و سامان دادن به خانواده خود، برای برقراری رابطه با خانوادههایشان درصدد رقابت با یکدیگر برآیند.
9 ـ پدر همسرم، خود را فردی قوی و بسیار عاقل میداند، همیشه به فرزندانش امر و نهی میکند چنان که گویی هیچگاه اشتباه نمیکند. آنقدر فرد مسلط و زورگویی است که هیچکس حق بیان حرفی در مخالفت با او را ندارد، همسرم من هم از ترس پدرش، همیشه مرا به سکوت دعوت میکند، ما استقلال فکری، عاطفی و مالی نداریم و این مساله باعث آزار من میشود...
گاهی در خانواده یکی از زوجین، فردی وجود دارد که فقط به خواستهها، انتظارات و ایدههای خود میاندیشد و بدون هیچ توجهی به احساسات، عقاید، عواطف و علایق، زوج را وادار به اجرای خواستههایش میکند. معمولا افراد خودشیفته و خودمحور با القاء تفکرات خویش به دیگران سعی در کنترل دیگران دارند، تفکرات کاملا مغایر و ناسازگار با سبک زندگی زوج منجر به ناسازگاری شده و آنان را به بیراهه میکشاند.
10 ـ نمیدانم چرا مادرت راجع به همه چیز و همهکس میداند و میفهمد، اما در قبال من مثل یک آدم ساده است و طوری برخورد میکند که انگار هیچ درکی از مسائل ندارد، او به من توهین میکند، اما نمیداند اول از همه به خودش توهین کرده است و...
معمولا هر فردی همسرش را فردی مستقل از خانوادهاش میبیند، اما این در حالی است که او به خاطر سالها زندگی با خانوادهاش نمیتواند منکر رابطه عمیق عاطفی و حساسیت خود نسبت به آنها شود؛ به همین دلیل با مشاهده کوچکترین انتقادی راجع به خانوادهاش برافروخته شده و واکنش نشان میدهد؛ چرا که اعتراض همسر، گله و شکایت و انتقاد از عامل شکلگیری شخصیت فرد معنا میشود که تحمل این واقعیت را برای او سخت و دشوار میکند.
اگر توقع دارید مادر همسرتان به هنگام رفتن شما به محل کار از فرزندان شما نگهداری کند، اگر توقع دارید پدر همسرتان همیشه به فکر وضعیت مادی زندگی شما باشد یا اگر خواهان آن هستید که خانواده همسرتان همیشه مطیع و فرمانبر خواستههای شما باشند و... باید بگوییم این راه که میروید به ترکستان است!
پرتوقعی و انتظارات رنگارنگ بیپایان عروس و داماد از خانوادههای همسر یا بالعکس خانوادهها از عروس و داماد، مانعی بزرگ بر سر راه روابط سالم و مثبت است. پرتوقعی چیزی نیست جز سوءاستفاده از محبت و لطف دیگران؛ با مطالبه توقعات نابهجا، دیگران را مجبور میکنیم یا با پاسخ به توقعات نابهجا، ما را بپذیرند یا قطع رابطه و محبت و صمیمیت کنند، در این صورت، هیچگاه حالت سومی را نه برای خود و نه برای دیگران باقی نمیگذاریم!
11 ـ مادر همسرم شخصیت معترضی دارد، تا به امروز ندیدهام حرفی بزنم یا کاری کنم پشت سرم و گاه حتی رودررو از من ایرادی نگیرد و به رویم نیاورد، خسته شدم، از این پس مثل خودش برخورد میکنم! بیاحترامی ببیند میفهمد احترام یعنی چی، طعم رفتار زشتش را به او میچشانم!
سریعا از کوره در میروید و تا طرف مقابلتان به خودش بیاید و متوجه مشکل شود فورا گله و شکایت و انتقاد میکنید، نیت شما از حرفهایی که میزنید خیر است، اما گاه چیزی میگویید که جایز به گفتنش نیستید، حرفتان به حق و راست است، اما کلام و لحن گفتارتان تلخ است، از سر عادت یا تأدیب و لجبازی گاهی مجبور میشوید نیش زبان داشته باشید و با کنایه صحبت کنید یا بدکلام شوید و...
انتقادهای نابجا و نابخردانه یا بدکلامی از جمله رفتارهای نامطلوبی است که گاه چون سم مهلکی عمل کرده و باعث کدورت، ناراحتی و دل چرکینی میشود. انتقادی که امیدی به پذیرش و برخورد مناسب و درست با آن نیست مطرح شدنش چه سودی دارد؟! حرفهای خیرخواهانه بیموقع یا از سر دلخوری و کینه همیشه آسیبزاست مگر آن که به قصد تلنگر زدن به دیگری مورد استفاده قرار گیرد که آن هم زمان و مکان خاصی برای بیان دارد.
12-از شب عروسی کینهای به دل گرفتهام که نگو! راست است که میگویند که مادرزن مثل مادر خود آدم نمیشود، جلوی آن همه مهمان به من رو کرد و گفت اخلاقت را خوب کن من از امشب دخترم را به تو میسپارم، الان هم همیشه سعی میکند به طرق مختلف به من بفهماند باید بیش از این مراقب دخترم باشی!
کینههای پنهان یکی از مهمترین عوامل در تیرگی روابط است. اگر کینهها را ریشهیابی کنیم قطعا متوجه عقدهها، حسادتها و حقارتهایی از درونمان میشویم که آنها به گونهای کاملا ناهشیار، رفتار و کلاممان را هدایت میکنند. اگر ما از درون از چیزی رنج نبریم یا آنکه از کودکی احساسات یا ادراکات منفی و دردناکی نسبت به خود نداشته باشیم، هرگز از حرف و عمل دیگران هر چند تحقیرآمیز و ناراحتکننده، آنقدر رنجیده خاطر نمیشویم که دچار کینهتوزی شویم. اعتماد به نفس پایین و خودپنداره منفی عامل اصلی کینهورزی است.
13 ـ من هر کاری کنم به چشم خانواده همسرم نمیآید، آنها محبت و مهر را نمیبینند، طوری با من برخورد میکنند که گویی انجام این کارها برای همیشه وظیفهام بوده، است و خواهد بود. من فقط دلم میخواهد برای یکبار هم شده از من تشکر کنند و بگویند متوجه محبتهای من هستند.
برخی از افراد عادت کردهاند همیشه محبت ببینند و خود را محق آن بدانند یا براساس اعتقاد به باورهای اشتباهی چون «وظیفه عروس یا داماد همین است»، «من داماد سرخانه نیستم»، «من عروس امروزی هستم و مثل قدیمیها نمیتوانم خانه مادر شوهر کار کنم» و... هیچگاه وظیفه خود نمیبینند که به دیگران محبت کنند یا از آنها بابت کارهایی که برایشان انجام میدهند تشکر و قدردانی کنند. بیشک چنین افرادی همیشه مطرود و منفور هستند، حتی نزد کسانی که رفتارهای خودخواهانهشان ضرری به آنها نمیزند.
«به آنها رو نده»، «تکلیفت را یکبار، اما برای همیشه معلوم کن»، «حرفاشون رو از این گوش بگیر و از اون گوش در کن»، «تو هم دخالت کن» و.... توصیههای عامیانه و گاه ظاهرا عالمانهای است که برای حل مشکل با خانواده همسر مطرح میشود، توصیههایی که همیشه ناکارآمد بوده و مشکلات دیگری را نیز به بار آورده است. برای مقابله با این مشکل، توصیه میکنیم به نکات زیر توجه کنید:
شخصیت تکتک اعضای خانواده همسرتان را بشناسید و از نوع رابطهای که بر خانواده همسرتان حاکم است شناخت پیدا کنید، بهتر است بدانید قوانین آن خانواده چه شکلی است و چه کسی حرف آخر را میزند و... با عملیات شناسایی بهتر میتوانید با مشکلات پیش آمده مقابله کنید.
احترام بیشترین چیزی است که خانواده همسرتان از شما میخواهند و بدانید احترام گذاشتن هرگز به معنای منفعل بودن و غلام حلقه به گوش بودن نیست. برای برقراری ارتباط سالم با آنان در درجه اول بهتر است والدین همسرتان را بسان والدین خود ببینید، کسانی که نگاهشان به دنیا متفاوت از شماست.
در ثانی بپذیرید اگرچه فرزندشان با شما زندگی میکند، اما جدا از آنها نیست و هنوز نسبت به او احساس نگرانی و مسئولیت دارند، بیتردید اگر خودتان را جای آنها بگذارید قطعا میتوانید معنای برخی از نگرانیهای آنها را بفهمید و حرفهای ناراحتکنندهشان را زیر سیبیلی رد کنید.
هیچ زندگی بدون مشکل نیست، همه زندگیها بالا و پایین و کم و زیاد دارد، قهر و آشتی دارد، اما حریم خصوصی داستانی است که باید برای حفظ آن کوشا بود. اولین و مهمترین نکتهای که باید بدانید این است که هرگز در مورد مسائل و اختلافاتتان با خانوادههای خود صحبت نکنید و رازهایتان را برملا نکنید، دلیلی ندارد به محض بروز مشکل، خانوادهتان را در جریان بگذارید و اعتماد آنها را نسبت به همسرتان مخدوش کنید.
چون بعد از حل مساله و آشتی با همسر، شما همه چیز را فراموش خواهید کرد، اما خانوادههایتان هرگز این موضوعات را از یاد نخواهند برد و براساس صحبتهای شما راجع به همسرتان قضاوت خواهند کرد. حتی ممکن است به خاطر ناراحتیهای پیشآمده، ناخودآگاه همسرتان را مقصر دانسته و رفتارشان با وی تغییر کند و حتی این تغییر رفتار بعد از آشتی و حل مشکل همچنان ادامه یابد، زیرا آنان همیشه این تصور منفی را دارند که زندگی فرزندشان پر از بدبختی و مشکلات است.
از سوی دیگر، شما حق ندارید راجع به رازهایی که همسرتان با شما در میان گذاشته است چیزی به صمیمیترین دوستان یا فامیلتان بگویید، چهبسا گاه برملا شدن رازها و متعاقب آن راهکارهایی نامطلوب در جهت رفع آن میتواند باعث ایجاد مشکل شود.
معمولا پدر و مادرها به اشتباه فکر میکنند اگر فرزندشان همسر خوبی باشد دیگر فرزند خوبی برای آنها نیست و از سوی دیگر زوجها هم به غلط تصور میکنند اگر همسرشان فرزند خوبی برای والدینش است، پس همسر خوبی برای آنها نیست. این باورهای نادرست را اصلاح کنید و برای برقراری تعادل در چنین شرایط سختی نهایت تلاش خود را به کار گیرید.
بهتر است بپذیرید در تقسیم وفاداری، سهم بسیار عمده از آن همسر شماست، همسرتان مهمترین فرد زندگیتان است و باید رضایت او را فراهم کنید تا زندگی آرام و باتفاهمی را تجربه کنید، اما این هرگز به این معنا نیست که دل پدر و مادرتان را بشکنید و آنها را به حساب نیاورید.
قطعا با مدیریت و تنظیم محدوده روابطتان میتوانید هم خدا را داشته باشید و هم خرما را. با مشخص کردن موضع واقعی خود میتوانید به همسر و پدر و مادرتان بقبولانید هر یک از آنان جایگاه خاص خودشان را دارند و هرگز اجازه نمیدهید یکی قربانی دیگری شود.
با همسرتان در مورد الگوی رابطه با خانوادههای طرفین از نظر میزان رفت و آمدها، برنامه زمانبندی ارتباطات، نحوه ارتباطات اقتصادی و... صحبت کنید. یادتان باشد منصف و عادل باشید، عدالت را بین خود و همسرتان و هم انصاف در میزان سر زدن به خانوادهها و نوع و کیفیت رابطه با آنها رعایت کنید.
مرزهای زندگی خانوادگی خود را پررنگ کنید و بپذیرید همسر شما دقیقا مثل شما محق است و به اندازه شما از این زندگی سهم دارد. درباره میزان کمکهای احتمالی به خانواده پدری، الگوی رفتوآمدها و... حتما با همسرتان مشورت کنید و او را در جریان همه امور قرار دهید.
چهبسا نارضایتی همسر و احیانا واکنشهای تند و غیرموجه شما باعث سرکوب خشم در همسرتان میشود و هیچ خشمی به اندازه این خشمهای فروخورده، قدرتمند و سهمگین نیست، خشمی که در یک چشم برهم زدن، باعث به هم ریختن دیوار عاطفه در خانواده میشود.
از سوی دیگر، بهتر است درباره هر مشکل و تصمیم مهمی بیش از دیگران با همسرتان مشورت کنید، چهبسا یکی از مهمترین عوامل اختلاف همسران این است که یکی از همسران، خود به صورت فردی یا با مشورت با خانواده پدری یا حتی دوستان تصمیم به انجام کاری میگیرد و در نهایت همسر به عنوان آخرین فرد از آن تصمیم مطلع میشود، این پدیده مرسوم اما نامناسب در برخی از خانوادههای ایرانی، باعث میشود چنین فردی احساس کند هیچ جایگاه مشخص و واقعی در زندگی همسرش ندارد و کاملا در حاشیه قرار گرفته است که این حس ناخوشایند در درازمدت به سست شدن روابط عاطفی و بروز مشکلات عدیدهای منجر میشود.
هرگز دلسوزی و مشورت را دخالت قلمداد نکنید، گاه شنیدن سخن اطرافیان بویژه والدین خالی از لطف نیست و منفعتهایی در پی دارد، اما این به معنای حضور هر لحظهای و بیموقع آنان در زندگی نیست.
کسی که در زندگی شما دخالت میکند، معمولا فرد خودرای و همه چیز دانی است که همیشه کفایت دیگری را نادیده گرفته و سعی دارد در هر مورد ریز و درشتی، نظر خود را اعمال کند و اگر جز به نظر او رفتار شود، قطعا فرد را تحقیر و سرزنش میکند.
برخورد با دخالت خانواده همسر و جواب دادن به آنها بدترین انتخابی است که نهتنها باعث از بین رفتن احترام میشود، بلکه در طولانیمدت به روابط همسران آسیبهای جدی وارد میکند، برای مقابله با دخالتهای خانواده همسر از تدابیر زیر استفاده کنید:
به خودتان حق میدهید در خانه پدری برای هر چیزی اظهارنظر کنید، از چیدمان خانه گرفته تا برنامه مسافرت، اگرچه شاید این کار دخالت نباشد، اما معنای یک مشاوره اجباری دارد. اگر اهل مشاوره دادنهای اجباری به خانواده خود یا همسرتان هستید بهتر است ترک این رفتار کنید، چون در غیر این صورت باید منتظر مشاورههای اجباری آنان نیز باشید.
تنظیم روابط به اندازه معقول یکی از سادهترین روشها برای کاهش میزان دخالتهاست، مثلا میتوانید زمان هر بار حضور خود در خانه آنان را کاهش دهید یا زمانی که آنها به خانه شما میآیند برنامههایی برایشان ترتیب دهید که مشغول باشند.
باربری بارسلون اولین و معتبر ترین شرکت حمل و نقل و باربری در تهران با ارائه خدمات در کلیه مناطق تهران بزرگ
باربری بارسلون با چندین سال تجربه در زمینه حمل بار شهری و بین شهری آمداه خدمت رسانی به همشهریان عزیز تهرانی میباشد . جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفنهای اتوبار بارسلون تماس حاصل نمایید .
22149545 - 88563350 - 44849865
معمولا وقتی حرف برای گفتن کم میآوریم، شروع به صحبت از دری هم میکنیم، از آرزوها و برنامهریزیهای آیندهمان سخن میگوییم، این کار در طرف مقابل این برداشت را ایجاد میکند که ما به دنبال مشورت گرفتن هستیم.
اگرچه این عادت در جمعهای دوستانه چندان عارضهای به دنبال ندارد، اما در مقابل بستگان همسر ممکن است منجر به بروز مشکلاتی شود، چراکه ما صحبتهای بستگان همسرمان را به صورتی کاملا متفاوت از حرفهای دوستانمان گوش میدهیم و بسیار محتمل است از صحبتهای اقوام همسرمان سوءبرداشت کنیم و آنها را به پای دخالتشان بنویسیم.
در اولین گام با همسرتان به گفتوگو بنشینید و مسائل زندگی خود را بررسی کنید که در کجای زندگیتان روزنهای باز بوده یا در روابطتان مشکلی وجود داشته که دیگران توانستهاند وارد زندگی خصوصی شما شوند و دخالت کنند.
باز کردن سفره دل نزد دیگران و نسنجیده صحبت کردن پیش والدین و اطرافیان گاهی بسان چراغ سبزی عمل میکند که باعث میشود دیگران به خود اجازه دخالت دهند. اگر به کمک همسرتان به نتیجهای نرسیدید بهتر است با خانواده همسرتان در این باره صحبت کنید.
هنگام آرامش نه عصبانیت و خشم و با اشاره به چند ویژگی مثبت خانواده همسر و قدردانی از آنان، باب صحبتتان را باز کنید و توضیح دهید که برخی از رفتارهای آنان باوجود نیت خوبشان باعث سوءتفاهم و مشکل شده است؛ به طور مشخص و با تعیین مواردی که به نظر شما دخالت قلمداد میشود، توضیح دهید.
سعی کنید هیچ وقت از قول همسرتان و این که او ابراز دلخوری و ناراحتی کرده است با والدینتان صحبت نکنید بلکه موضوع را به عنوان مسالهای مشترک بین خود و همسرتان مطرح و از ضمیر جمع «ما» استفاده کنید، در ضمن هنگام گفتوگو هرگز آنان را تهدید به قطع رابطه یا برخوردهای دیگر نکنید و در همه حال احترام آنها را نگاه دارید.
از سوی دیگر، اگر احساس میکنید یکی از اطرافیانتان بیش از حد درباره مسائل زندگی شما اظهارنظر و دخالت میکند، در نهایت ادب و احترام از محبت و توجه بسیار او تشکر و قدردانی کنید، اما در نهایت به او تفهمیم کنید که تصمیم نهایی را بنابر صلاحدید خود و با مشورت همسرتان خواهید گرفت.
من یازده سال پیش کار خود را به عنوان مدیر فروش به دنبال موفقیت بیشتر رها کردم. سفری را به دور دنیا آغاز کردم با فروشنده های صنایع مختلفی که شمارش آن از دستم خارج شده است کار کردم. در طول این سالها بیش از هزار فروشنده را ملاقات کردم و هر کدام کامیابی ها و شکست های خود را داشتند. همینطور صدها مدیر فروش، معاون دپارتمان فروش، مدیران عامل و دیگران دست اندرکاران مرتبط با فروش را ملاقات کردم این تعاملات و فرصت ها رازی را برای من برملا ساخت رازی که سبب می شد در هر صنعتی بعضی ها همیشه در صدر قرار گیرند.
افرادی که همیشه در صدر قرار دارند کسانی هستند که با صداقت کار می کنند و هر کاری را درست و صادقانه انجام می دهند. این اصل در شرایط خوب و بد اقتصادی، تحولات جهانی و بحران های داخلی سازمان صادق است. این عامل تداوم موفقیت یک امر خارجی نیست بلکه بیشتر یک تعهد درونی است تعهدی که منجر به درجه ای بالا از صداقت و وجدان کاری می شود. این افراد لزوماً کسانی که همه معاملات را انجام می دهند یا پول های زیادی جابجا می کنند نیستند. اگر چه عملکرد آنها کارایی برابر 365 روز در سال دارد آنها با صداقت گام بر می دارند.
صداقت را چگونه تعریف می کنید؟ من آن را این گونه تعریف می کنم معیارهای اخلاقی بسیار قوی آنقدر که تعهد خود را بدون چشم داشت انجام می دهند. به عبارت دیگر صداقت و وجدان کاری کالایی نیست که هر گاه به شما سود رساند از آن استفاده کنید و هر گاه موجب ضرر شما شد آن را دور بیندازید. میزان ثابت قدم بودن شما و سازمان تان در صداقت و درستکاری در شرایط مختلف نشاندهنده عیار بی عیب و نقص بودن کسب و کار شماست.
باربری بارسلون اولین و معتبر ترین شرکت حمل و نقل و باربری در تهران با ارائه خدمات در کلیه مناطق تهران بزرگ
باربری بارسلون با چندین سال تجربه در زمینه حمل بار شهری و بین شهری آمداه خدمت رسانی به همشهریان عزیز تهرانی میباشد . جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفنهای اتوبار بارسلون تماس حاصل نمایید .
22149545 - 88563350 - 44849865
کار کردن به عنوان مشاور برای بیش از یک دهه فرصتی را برایم فراهم آورد تا افراد متعددی را نه فقط برای هفته ها و ماهها بلکه برای سالها زیر نظر بگیرم. اگر شما هم سابقه طولانی در امر فروش دارید حتما می دانید که مردم به دنبال کسی می گردند که بتوانند به او اعتماد کنند. و حتی گاه چنین افرادی که مورد اعتماد همه هستند وقتی در یک سازمان قرار می گیرند ظرفیت رهبری آنرا پیدا می کنند این رهبر لازم نیست حتماً در راس هرم آن سازمان باشد یا سمت بالایی داشته باشد. گذشته از سمت سازمانی آنها استعداد زیادی برای جلب احترام و کسب اعتبار دارند و آنهم فقط به خاطر صداقت، درستکاری و وجدان کاری آنهاست.
درستکاری از آنجا شروع می شود که برای هر کاری که انجام می دهید و هر فکری که می کنید خود را مسئول بدانید. در حقیقت صداقت بیشتر به این بر می گردد که درجه مسئولیت پذیری خود را بالا ببرید. چون تعهد و مسئول بودن سبب می شود هر روز با صداقت و وجدان کاری بیشتری کار کنید. مسئولیت صد درصد هر چه را انجام می دهید قبول کنید و با استاندارد های بالا عمل کنید.
برای تقویت صداقت کاری در اینجا نکاتی را بیان می کنم: