موفقیت در زندگی

مقالات جالب و بروز راجع به موفقیت در تمام ارکان زندگی

موفقیت در زندگی

مقالات جالب و بروز راجع به موفقیت در تمام ارکان زندگی

چگونه در کارمان حرفه ای باشیم؟

چگونه در کارمان حرفه ای باشیم؟

امروزه تعیین قوانین کاری سخت تر از گذشته است. اگر چه همه ما از قوانین کاری مناسب مطلع هستیم، اما ممکن است متوجه این مسئله نباشیم که دستاوردهای فناوری چگونه شرایط را تغییر داده اند و چه تاثیراتی روی تعیین رفتار مناسب از سوی مدیران و کارمندان داشته اند.

زمانی که در یک محیط کاری جدید شروع به کار می کنید باید به دقت تمام قوانین و سیاست های آنجا را در رابطه با استفاده از اینترنت و وسایل الکترونیکی در نظر داشته باشید. بر خلاف دانشکده ها، بسیاری از شرکت ها روی نحوه استفاده از اینترنت نظارت دارند و در برابر استفاده شخصی از آن واکنش منفی نشان می دهند. از آنجایی که انتظار می رود تمام ساعات اداری را مشغول به کار باشید، مسئولان شرکت حق دارند تا نحوه استفاده از اینترنت و ایمیل های شما را چک کنند. از آنجایی که افراد در زمان تحصیل تحت کنترل نبوده اند، ممکن است نظارت دقیق روی کار را نوعی تجاوز به حریم خصوصی خود بدانند.

کارمندان چه انتظاری دارند؟

بهتر است از همان ابتدا فردی سخت کوش بوده و اجازه ندهید به خاطر استفاده از برنامه ها و یا سایت های غیر مجاز به تخطی از قوانین شرکت محکوم شوید. البته هر محیط کاری قوانین خاص خود را برای نظارت بر ساعات شخصی و استفاده کارمندان از فناوری دارد. آن دسته از شرکت هایی که قبل از شروع کار کارمندان را در جریان قوانین و سیاست های کاری خود قرار می دهند با مشکلات کمتری مواجه می شوند. این وظیفه کارفرمایان است تا این قوانین را از قبل وضع کنند.

رفتار حرفه ای چیست؟

می توان با رعایت قوانین کاری و انجام به موقع وظایف کاری تبدیل به فردی حرفه ای شد، اما زمانی که قوانین جدیدی اعمال می شوند که قبل از شروع کار برای کارمندان توضیح داده نشده اند، انجام این کار سخت می شود. زمانی که به این مسئله فکر می کنیم متوجه می شویم که دانشجویان در محیط دانشگاه از آزادی عمل بالایی برخوردارند. آنها می توانند در هر زمانی از تلفن های خود استفاده کنند و به هر کسی که می خواهند ایمیل بفرستند.

به خاطر داشته باشید که همه شرکت ها دارای قوانین یکسانی نیستند، اما می توانید با در نظر داشتن موارد زیر تا حد زیادی از بروز مشکل جلوگیری کنید:

در ساعات کاری سعی کنید تا ایمیل های کاری را در سریع ترین زمان ممکن پاسخ دهید. اگر ایمیل های مهم را با تاخیر پاسخ دهید، مدیران با خود فکر می کنند که شما مشغول انجام چه کار هستید که وظایف اصلی خود را به نحو احسند انجام نمی دهید. اگر به زمان کافی برای دادن پاسخ مناسب نیاز دارید، به مخاطب خود اطلاع دهید تا در ذهن او این تصور پیش نیاید که ایمیل را دریافت نکرده اید و یا نسبت به آن بی تفاوت بوده اید.

سعی کنید تا در جریان قوانین و سیاست های محل کار خود قرار گیرید تا از انتظارات مدیران شرکت از خود به عنوان یک کارمند مطلع شوید. شما می توانید این کار را با مراجعه به بخش منابع انسانی انجام دهید که مطمئنا اطلاعات لازم را در اختیار شما قرار خواهند داد. البته می توانید از طریق صحبت با ناظر شرکت و یا مراجعه به سایت شرکت هم این اطلاعات را کسب کنید. بهترین است این کار را قبل از شروع به کار انجام دهید تا از بروز مشکلات احتمالی پیشگیری کنید.

فراموش نکنید تمام صحبت هایی را که از طریق ایمیل ارسال می کنید از سوی شرکت کنترل می شوند. هرگز مسائل خصوصی را با استفاده از ایمیل شرکت ارسال نکنید. ممکن است مدیران شرکت ایمیل های ارسالی شما را چک کنند و این مسئله روی شرایط کاری شما تاثیر گذار باشد. بهتر است یک ایمیل شخصی داشته باشید و برای انجام کارهای شخصی از آن استفاده کنید.

بسیاری از شرکت ها قوانین خاصی برای دانلود و استفاده از کامپیوتر بوسیله کارمندان دارند. سعی کنید در ساعات اداری سایت های غیر کاری را چک نکنید. ممکن است در حالی که فکر می کنید خطایی مرتکب نشده اید به خاطر انجام این کار اخراج شوید.

در استفاده از شبکه های اجتماعی هم محتاط عمل کنید. درست نیست در چنین فضاهایی در مورد مسائل خصوصی و محرمانه خود صحبت کنید. نحوه برخورد شما نشان دهنده عملکرد شرکت نیز می باشد. فکر کنید کسی سعی دارد تا به هر قیمتی عدم مسئولیت پذیری و اخلاق غیرحرفه ای شما را اثبات کند.

اگر به صورت اتفاقی وارد یک سایت غیر مجاز شدید، بلافاصله از آن خارج شده و موضوع را به فرد مسئول اطلاع دهید.

سعی کنید تا از قوانین شرکت در رابطه با برقراری تماس های شخصی و استفاده از موبایل مطلع شوید. قوانین شرکت های مختلف متفاوت است. ممکن است برخی از شرکت ها استفاده از موبایل را ممنوع اعلام کنند و یا برخی هیچ محدودیتی در استفاده از آن قائل نشوند و یا استفاده از آن را در زمان های ضروری مجاز بدانند.

آیا شغل شما شادی بخش است؟

آیا شغل شما شادی بخش است؟

اگر از شما بپرسند شادترین شاغلان در دنیا کدامند، پاسخ شما چیست؟ ستارگان سینما؟ فوتبالیست های ثروتمند؟ راهنمایان تورهای جهانگردی، ما پاسخ این سوال را براساس یافته های دانشمندان می دهیم. بیشتر ما بیش از یک سوم زمان بیداری مان را سر کار می گذرانیم، پس فهمیدن اینکه چگونه این زمان را به شادی و خلاقانه بگذرانیم مهم است. فارغ از اینکه ما در بالاترین درجات شغلی هستیم یا اینکه تازه کاریم و در ابتدای راه، این موضوعی است که باید مدنظر قرار گیرد.

اولین قدم برای شادی در کار، این است که شغلی انتخاب کنید که برای شما مناسب باشد. میزان سختی یا آسانی شغل یا حتی میزان درآمد آن مشخص نمی کند که آیا شما در آن شغل شاد خواهید بود یا نه بلکه آنچه تعیین کننده است تناسب آن شغل با توانایی ها و تملایلات شماست، بنابراین بهتر است سوال را به این صورت تغییر دهیم؛ چه شغلی شما را شاد می کند؟ راهنمای تور جهانگردی بودن خوب است اما اگر همسر و فرزندتان نتوانند شما را همراهی کنند، مدت های طولانی دوربودن از خانواده خوشایند نخواهدبود.

فوتبالیست حرفه ای بون خوب است، به شرط اینکه بتوانید خود را در بالاترین سطح حفظ کنید و آسیب دیدگی یا دیگر مسائل حاشیه ای شما را از اوج به زیر نکشد. ستاره سینما بودن هم خوب است به شرط اینکه بدانید دوره اوج در سینما کوتاه است. بنابراین، همه چیز به دیدگاه شما بستگی دارد. براساس نتایج تحقیقی در آمریکا مردم 3 دیدگاه در مورد شغل دارند؛ عده ای آن را فقط راهی برای کسب درآمد می دانند. عده ای علاوه بر کسب درآمد به وجهه و جایگاه شغل هم اهمیت می دهند. گروه دیگر به شغل به عنوان بخشی از هویت و معنای زندگی نگاه می کنند.

در هر کدام از این گروه ها که قرار بگیرید می توانید شاد باشید اما به نوع متفاوتی. درواقع شادی یک انتخاب است. انتخاب اینکه چگونه به شغلتان نگاه کنید و آن را انجام دهید. این 2 عامل میزان رضایت شما را رقم می زنند و هرچه این رضایت افزایش پیدا کند، شادتر خواهیدشد. برای اینکه در شغلتان شاد باشید، باید عواملی را درنظر بگیری؛ آیا می توانید با همکارانتان ارتباط برقرار کنید؟ آیا فرصتی برای ابراز ایده های جدید دارید؟ آیا کاری را که انجام می دهید، دوست دارید یا تنها به امید ارتقای شغلی و موفقیت های آینده در این کار مانده اید؟

آیا کاری که انجام می دهید به بهبود اوضاع جهان کمک می کند حتی شده کمک کوچکی؟ آیا مجبورید هرروز کار یکنواخت و تکراری انجام دهید یا فرصتی برای ایجاد تغییر و کسب تجربه های تازه وجود دارد؟ بسیاری از مردم کار می کنند تا به زندگی شان معنا بدهند و این موضوع آنها را شاد می کند. بعضی دیگر کار می کنند تا بتوانند صورتحساب هایشان را پرداخت کنند و پولی هم برای تفریح و خرج های اضافه داشته باشند. در هر دو صورت یادتان باشد شغلتان زندگی شخصی تان را تغییر می دهد. پس به جای رویابافی، آنچه را که دوست دارید انجام بدهید. اگر می خواهید شاید باشید، برای امروز کار و تجربه کنید و لذت ببرید.

به تو نیاز دارم؛ چون دوستت دارم!

«انسان، موجودی اجتماعی است» درک کردن این جمله، به هیچ تفسیر فلسفی نیاز ندارد، فقط کافی است لحظه ای چشمانتان را ببندید و خودتان را در موقعیتی تصور کنید که تنها فرد زنده روی کره زمین هستید، آن وقت به خوبی درک خواهید کرد که حضور «دیگری» در زندگی ما چقدر اهمیت دارد؛ بنابراین «ارتباط» مهمترین جزء زندگی انسانی اجتماعی است، تا آنجا که برخی پژوهشگران معتقدند که «احساس تنهایی» ناشی از نداشتن ارتباط، بسیار رنج آورتر از «ترس از مرگج» است.

ارتباط، فقط در رابطه انسان ها خلاصه نمی شود. انسان ها می توانند با موجودات زنده دیگر یا حتی با «اشیا» هم ارتباط برقرار کنند. فرآیند «مراقبه» یکی از همین انواع برقراری ارتباط با موجودات دیگر است

اما ارتباط انسان با انسان کمی متفاوت است. انسان با تمام جریان زندگی اش، روابط گذشته، بافت فرهنگی، اقتصادی و نیز اجتماعی که در آن رشد یافته و نیازها و شخصیت مستقلی که دارد، با دیگران ارتباط برقرار می کند؛ بنابراین می توان گفت ارتباط انسان ها کمی پیچیده است.

به تو نیاز دارم؛ چون دوستت دارم!

به خاطر همین پیچیدگی، عده ای در ارتباط گیج می شوند و امکان دارد نیازها و خواسته های اشتباهی داشته باشند یا حتی ممکن است برخی رابطه ها «جا به جا» شوند. برای مثال برخی افراد عاطفه ای را که به فرض باید در ارتباط با مادر یا پدر خود به دست آورند، در دیگری جستجو می کنند. اجازه دهید به حضور نیازها در ارتباط و تعیین حد سالم و ناسالم آن بپردازیم.

برخی افسانه ها را فراموش کنید

در فرهنگ ما ضرب المثل ها و افسانه هایی وجود دارند که روابط را تخریب می کنند. به نظر می رسد برای برقراری رابطه ای اصیل و سالم، باید این افسانه ها را از ذهن و زندگی مان دور بریزیم؛ مهمترین این افسانه ها این دو ضرب المثل هستند:

«من و تو، ما می شویم!» و «ما یک روح هستیم در دو بدن!»

به احتمال زیاد تعجب کرده اید، ولی واقعیت این است که هر چیزی که فردیت طرفین را در رابطه بگیرد، به تخریب رابطه منجر می شود. چنین باورهایی موجب می شود که طرفین سعی کنند خود را درست شبیه دیگری کنند، یک جور فکر کنند، یک نگاه به دنیا داشته باشند، علایق و سلایق یکسانی را پیگیری کنند و به طور کلی اشتراک های خود را افزایش دهند در حالی که ارتباط به «تفاوت ها» هم نیاز دارد و وقتی طرفین رابطه «فردیت» خود را به نفع «رابطه» کنار بگذارند، نه تنها بهبودی در روابطشان ایجاد نمی شود بلکه پس از مدتی نارضایتی از رابطه شروع می شود و اختلاف ها به شکلی شدیدتر بروز می کند.

برای همین است که روانشناسان توصیه می کنند افرادی که «کاملا شبیه» ما هستند و افرادی که «اصلا شبیه» ما نیستند، گزینه های مناسبی برای برقراری ارتباط نیستند.

عشق و ارتباط بالغانه، «یگانگی به شرط حفظ تمامیت و فردیت» است. اریک فروم، در کتاب «هنر عشق ورزیدن» به بهترین شکل این وضعیت را توصیف می کند. فردی که در ارتباطی رشد نیافته قرار دارد، چنین تصوری از دیگری دارد: «دوستت دارم، چون به تو نیاز دارم!»، ولی فردی که در ارتباطی بالغانه است، چنین تصوری از ارتباط دارد: «به تو نیاز دارم، چون دوستت دارم!»

ارتباطی اصیل برقرار کنید

بهترین شرایط برای برقراری یک ارتباط، شرایطی است که در آن طرفین به دنبال برآوردن نیازهای خود در دیگری نیستند. البته قصد ندارم ارضای برخی نیازها از سمت دیگران را انکار کنم، اجازه دهید با دو نوع رایج ارتباط، منظورم را بیان کنم.

نوع اول: «رابطه من - آن»

همانطور که از اسم این رابطه مشخص است، ارتباط فرد با یک شیء را شامل می شود. ما ضمیر «آن» را برای غیرجاندار، اشیا یا ابزار به کار می بریم؛ بنابراین در رابطه «من - آن» فرد، طرف مقابل را به عنوان ابزاری برای ارضای نیازهای خود در نظر می گیرد. برای مثال مردی را فرض کنید که از کودکی ارتباط بغرنج و ناامن با مادرش داشته است. مادر او نسبت به نیازها و خواسته هایش بی تفاوت بوده است. احتمال دارد این مرد هنگام برقراری رابطه اش با دیگری، نیازهایی که مادرش برآورده نکرده، در زنی جستجو کند که با وی ارتباط دارد. در واقع در اینجا فرد مورد نظر «جا به جا» شده است.

یا خانمی را تصور کنید که از کودکی طرد شده است، چنین فردی در ارتباط اغلب به دنبال «تایید شدن» از طرف دیگری است، بنابراین برای ارضای حس تاییدطلبی خود با دیگری ارتباط برقرار می کند.

در ارتباط «من - آن» انتظار وجود دارد؛ انتظارِ برآورده کردن خواسته های طرفین. حتی امکان دارد این نوع رابطه، از رابطه افقی خارج شده و به رابطه ای عمودی تبدیل شود؛ یعنی یکی از طرفین رییس باشد و دیگری مرئوس؛ یکی سلطه گر باشد و دیگری سلطه پذیر؛ یکی ظالم باشد و دیگری مظلوم؛ یکی «منِ برتر» باشد و دیگری «منِ ضعیف»!

نوع دوم: «رابطه من - تو»

این نوع رابطه همانطور که از عنوانش پیداست، رابطه ای انسانی است. من چون خودم را دوست دارم، چون دنیا را دوست دارم، چون زندگی را دوست دارم، چون «بودن» و «هستی» را دوست دارم، «تو» را هم دوست دارم، بدون انتظاری از تو برای برآورده کردن نیازهایم، بدون تلاش برای تغییر دادن تو، بدون کنترل کردن تو. «تو» را می پذیرم به خاطر آنچه هستی؛ نه به خاطر آنچه من دوست دارم باشی. این ارتباط، ارتباط عاری از نیاز و عاری از انتظار است.

نتیجه گیری

به طور کلی، دو ونوع ارتباط در بین افراد رواج دارد: نخست ارتباطی که «خودخواهانه» یا «نیازمندِ عشق» است، ارتباطی که در آن سود و زیان دخیل است و فرد با این دیدگاه با دیگری ارتباط برقرار می کند تا نیازهایش را برآورده کند و سپس، ارتباطی که «عاری از نیاز» و «عاری از خودخواهی» است. ارتباطی که در آن تملکِ دیگری وجود ندارد و بیش از آن که ناشی از نیاز باشد، حاصل تحسین و ستایش است، تجربه ای غنی و والا و رابطه ای که کمترین میزان تنش و اضطراب را دارد، زیرا بر پایه انتظار بنا نشده است.

با این وجود به نظر می رسد برقراری ارتباط «من - تو» یا «عاری از نیاز» بسیار دشوار باشد، واقع بینانه تر این است که طرفین در ارتباط، نیازهای خود را با دیگری در میان بگذارند، همانطور که مطالعات جدید هم نشان می دهد افرادی که در رابطه، نیازها و خواسته های خود را با دیگری در میان می گذارند، ارتباطی پایدارتر را تجربه می کنند.