موفقیت در زندگی

مقالات جالب و بروز راجع به موفقیت در تمام ارکان زندگی

موفقیت در زندگی

مقالات جالب و بروز راجع به موفقیت در تمام ارکان زندگی

از رویا پردازی به موفقیت برسید

یادداشتی از جان سی مکسول

ترجمه افسانه محمودی یزدانی: یک خط باریک اما قابل تشخیص، موفق ها را از رویاپردازان جدا می کند. تفاوت چیست؟

موفق ها گرایش «می توانم انجام دهم» دارند که آنها را از رویاپردازان محض جدا می کند. موفق ها خود را وقف موفقیت می کنند و موانع برایشان اهمیتی ندارند. تلاش خود را برای پیشروی به کار می بندند و بهای موفقیت را می پردازند.

در اینجا 10 نکته برای آشکار کردن گرایش «می توانم انجام دهم» در وجود شما ارائه شده اند:

1- بیچارگی را از خود دور کنید

افرادی با گرایش «می توانم انجام دهم» دنبال راه حل هستند و در طول مسیر، راه حل های خلاقانه ای می یابند که دیگران حتی برای یافتن آنها فکر هم نمی کنند. به جای غلتیدن در بیچارگی، افرادی با گرایش «می توانم انجام دهم» با پشتکار فراوان در جستجوی غلبه بر موانع پیش رو هستند.

2- آستین همت را بالا بزنید

افرادی با گرایش «می توانم انجام دهم» ترس ندارند. آنها مستقیم به سمت منبع راه حل خود می روند. در چالش با مشکلات برای انجام امری مهم، هر تلاش آنان درس آموز است. آنها منتظر نمی مانند؛ دست به کار می شوند.

3- شکایت ممنوع

افراد «می توانم انجام دهم» از شکایت خودداری می کنند. آنها به بیهودگی آن پی برده اند و ذهن و دهان خود را در مقابل افراط در این عمل تلف کننده وقت، محافظت می کنند.

4- خود را جای دیگران بگذارید

افراد «می توانم انجام دهم» با دیگران همدردی می کنند. آنها سعی می کنند به هر مخمصه ای از نقطه نظر دیگران بنگرند تا بهترین تصمیم را اتخاذ کنند.

5- اشتیاق را در خود پرورش دهید

افراد «می توانم انجام دهم» از سوختن و ساختن در امان هستند. آنها عاشق کاری هستند که انجام می دهند چون آموخته اند که چگونه به آتشی که آنها را به پیش می برد سوخت برسانند. پاداش به باهوش ترین داده نمی شود و نه به فردی که امتیاز وراثتی و موقعیت دارد بلکه به آن کسی داده می شود که اشتیاق دارد.


اتوبار و باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری


6- دومین مایل را اضافه بپیمایید

افراد «می توانم انجام دهم» از انتظارات فراتر می روند. وقتی دیگران دنبال راه حل های قابل قبول هستند، آنها تا به غیرقابل تصورها دست نیابند، راضی نخواهند شد. آنها انتظاراتی از خود دارند که بالاتر از چیزی است که توسط افراد یا موقعیت های اطراف شان به آنها دیکته می شود.

7- تعلل را رها کنید و کار را شروع کنید

افراد «می توانم انجام دهم» دست به کار می شوند. وقتی دیگران از ترس و نگرانی عاجز شده اند، آنها شهامت پیشروی دارند. آن لحظه که همه چیز امن و تضمین شده باشد، شاید هرگز از راه نرسد؛ پس چرا منتظرش باشیم؟

8- با جریان پیش بروید

افراد «می توانم انجام دهم» با تغییرات هماهنگ می شوند. آنها با یک پیچ غیرمنتظره در جاده از راه به در نمی شوند. آنها با نگاهی مثبت، تحول را می پذیرند.

9- تا پایان راه پیگیر باشید

نه تنها افراد «می توانم انجام دهم» خود آغازگر هستند، بلکه تمام کننده هم هستند. آنها با حداکثر ظرفیت، کار مورد نظرشان را آغاز می کنند و به پیش می برند.

10- برای تعهد خود انتظار پاسخ داشته باشید

اگر تعهدی کامل با گرایش «می توانم انجام دهم» داشته باشید، حتما جواب می گیرید. تعهد مشتاقانه، مسری است و امکانات و فرصت ها به دنبال تصمیم می آیند. مدیران متعهد پاداش ها را در مسیر می یابند با گشایشی که در کار به وجود می آید و ملاقات با دیگرانی که به سمت هیجان و انرژی ساطع شده از آنان کشیده می شوند.

یک نکته مهم مدیریتی برای سال جدید

یکی از مسئولیت های مهم شما به عنوان کارآفرین این است که بتوانید در کارکنان و اعضای تیم تان انگیزه ای را به وجود آورید تا اهداف کسب و کار را محقق کنند. بسیاری از کارآفرینان در اغلب اوقات از این مسئله گلایه می کنند که از انگیزه بخشی به کارکنانشان برای پیشبرد کسب و کار ناتوانند. در ادامه راهکارهایی را آورده ام که می توانید در سال جدید به کار ببندید و انگیزه و بهره وری تیم تان را بسیار افزایش دهید.

تصویر نهایی را به آنها نشان دهید. به افراد کمک کنید تا ببینند که با اتمام وظایف شان، آینده ای مثبت تر خواهند داشت.

به آنها مسئولیت بدهید. افرادی که عادت به ترک کاری دارند از نتایج بد چنین کاری دچار زحمت نمی شوند و به دردسر نمی افتند. این وضعیت را تغییر دهید.

به آنها کمک کنید تا زمان شان را مدیریت کنند. افرادی که کارشان را تمام نمی کنند، اغلب بی نظم هستند. ابزاری در اختیارشان قرار دهید تا کارهایشان را برنامه ریزی کنند.

یک شریک کاری بیابید. گاهی همراه کردن افرادی که کارشان را تمام نمی کنند با افرادی با انگیزه بالا می تواند به آنها کمک کند که در کار خود پیگیر باشند.

تنها به کار تمام شده پاداش بدهید. تلاش را ستایش کنید اما پاداش ندهید.

نقش همسری را با نقش های کاری قاطی نکنید!

هر وقت صحبت کار و زندگی خانوادگی، کنار هم به میان می آید، همه از تعادل بین کار و زندگی حرف می زنند. صحبت هم اغلب در مورد تعادل زمانی و انرژی است. یعنی به اندازه برای کار زمان بگذارید، به اندازه برای خانواده و عزیزان زمان بگذارید و مسائل هر طرف را قاطی دیگری نکنید.


اتوبار و باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری


مثلا وقتی در خانه اعصاب تان خرد شده، اجازه ندهید روی برخوردتان با ارباب رجوع از همه جا بی خبر تاثیر بگذارد و وقتی استرس کاری اذیت تان کرده، سر بچه هایی که تا شب منتظر بوده اند شما برسید خانه و نقاشی هایشان را ببینید، داد نکشید. اما به غیر از این موارد، تعادل بین کار و زندگی خانوادگی، وجهه دیگری هم دارد.

هر کدام از افرادی که شاغل هستند و تشکیل زندگی هم داده اند، در آن واحد چند نقش دارند، نقش همسر، نقش پدر یا مادر و نقشی که سر کار به عهده گرفته اند: کارمند، مدیر، پزشک، طراح و ... هر کدام از این نقش ها، مسئولیت ها و حقوق خود را برای فرد به همراه دارند و الگوی رفتاری متفاوتی را می طلبند. اینکه بتوانیم بین این نقش ها تعادل ایجاد کنیم و در هر موقعیتی بسته به نقشی که داریم، رفتار درست و متناسب را نشان بدهیم، گاهی کار ساده ای نیست.

در عین حال، نمی توانیم در خودمان چند شخصیت متفاوت به وجود بیاوریم و برای حفظ سلامت روانی خودمان هم که شده، باید یکپارچگی شخصیتی داشته باشیم و هم تکلیف خودمان با خودمان معلوم باشد و هم بقیه با ما! به همین خاطر، باید کمی حواس تان جمع باشد، تمرین کنید، به موقع مچ خودتان را بگیرید و حتی از نزدیکانتان بخصوص همسرتان در این زمینه کمک بگیرید.

شرح وظایف و مسئولیت های هر نقش

یکی از کارهای اولیه ای که به شما در این راه کمک می کند، این است که قبل از هر چیز به تفکیک، شرح وظایف و مسئولیت های خود را در هر نقش بنویسید. در نقش همسر، در نقش والد و در نقش شغلی تان، می توانید یک برگه بزرگ سفید بردارید، آن را به سه ستون تقسیم کنید و در هر ستون، هر آنچه به ذهن تان می رسد را یادداشت کنید.

این کار کمک می کند به ذهن تان سر و سامان بدهید، موارد مشابه را در کنار هم با یکدیگر مقایسه کنید و انتخاب های دقیق تری داشته باشید. در عین حال، این کار تمرینی است که به شما کمک می کند در موقعیت های مختلف، تصمیم بگیرید که بسته به نقش خود چه تصمیمی باید بگیرید.

این کار کمک می کند به ذهن تان سر و سامان بدهید، موارد مشابه را در کنار هم با یکدیگر مقایسه کنید و انتخاب های دقیق تری داشته باشید. در عین حال، این کار تمرینی است که به شما کمک می کند در موقعیت های مختلف، تصمیم بگیرید که بسته به نقش خود چه تصمیمی باید بگیرید.


اتوبار و باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری


مثلا وقتی همسرتان با فرزندتان دعوا می کند، با وقتی که دو کارمندتان با هم دعوا می کنند، فرق دارد. در هر کدام از این موقعیت ها شما یک نقش متفاوت دارید و مسئولیت هایتان با هم فرق می کند. در یکی مسئول خدشه دار نشدن کانون خانواده و حفظ رابطه اعضا در عین آرامش درون خانه هستید، در دیگری شما مسئول ضربه نخوردن پروژه و پیشبرد کار به دور از تنش هستید. بنابراین واکنش هایی که دارید، با هم فرق دارند. در خانه ممکن است با یک شوخی یا در آغوش گرفتن، مسئله را ختم کنید و نگذارید کار بالا بگیرد اما در مورد دوم، هر دو کارمند را به اتاق جلسات ببرید و خیلی جدی از اهر دو توضیح بخواهید.

احساس و عاطفه یا منطق و قانون

در خانه بیشتر احساس و عاطفه حکمفرما است. هدف حفظ رابطه است. برای همین راحت چشمپوشی می کنیم، براساس احساس هایمان حرف می زنیم و تصمیم می گیریم. به همه افراد خانه اعتماد داریم، خودمان هستیم، بدون اینکه تکلفی داشته باشیم؛ اما در محل کار، احساسات حکمفرما نیستند و اگر از روی احساس تصمیمی بگیرید، احتمال زیادی دارد که آن تصمیم نادرست باشد.

البته در مورد شهود حرف نمی زنیم. افراد با تجربه به مرور زمان و بر پایه دانش و تجربه ای که کسب می کنند، بسیاری از تصمیم های کاری را بر پایه شهود می گیرند اما وقتی کسی از اینکه کارمند اتاق کناری، صبح او را دیده و سلام نکرده عصبانی است و به همین دلیل هم پرونده را به موقع نمی برد روی میز او بگذارد، یعنی براساس احساس شخصی خودش و نه وظیفه کاری رفتار کرده است.

همچنین در خانه، خیلی راحت می توانیم بگوییم خسته ام، ناراحتم، بی حوصله ام و مثلا تماشای فیلم دسته جمعی را به تعویق بیندازیم اما سر کار به دلیل احساس های ناخوشایند، نمی توانیم فرآیند کاری را عقب بیندازیم، مگر اینکه اوضاع مان آنقدر خراب باشد که کار یا سلامت خودمان را به مخاطره بیندازیم که در آن صورت، باید رسما مرخصی بگیریم.

همه اینها یعنی تکلف هایی در کار است که موظفیم رعایت شان کنیم. نه در خانه می توانیم این تکلف ها را رد کنیم و از بقیه انتظار رعایت آنها را داشته باشیم و نه می توانیم سر کار، آنها را نادیده بگیریم، چون نظام کاری به هم می ریزد.

رقابت و مسابقه

در دنیای امروز، بخصوص با رشد انواع کسب و کار، احساس رقابت در بسیاری از کارها دیده می شود. از مدیران ارشد گرفته تا کارمندان و کارگران با احساس رقابت به پیش می روند. مدیران در رقابت با سایر کسب و کارها هستند و کارمندان و کارگران در حال رقابت با همکاران خود هستند. همه به دنبال موفقیت بیشتری هستند که ایرادی هم ندارد، شاید لازمه بقا در این بازار کار مدرن، همین احساس باشد اما اگر این احساس بر فرد مسلط شد و یادش رفت که زندگی بُعدهای دیگری هم دارد، خطرناک می شود.


اتوبار و باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری


آنقدر این حس در او نفوذ می کند که ممکن است به خانواده اش هم انتقال دهد. آن وقت افراد خانواده بدون اینکه اصلا بدانند چرا، مشغول رقابت می شوند. بچه ها می خواهند از هم و از همسالانشان جلو بزنند، همسر پا به پای زن یا شوهرش، استرس های کاری او را تحمل می کند، موفقیت های کاری بیش از اندازه مهم می شوند و در سایه این رقابت بی دلیل، بسیاری از لحظات خوش یک خانواده ربانی می شود.

دستور دادن یا گرفتن، مسئله این نیست

اغلب افراد در شغلی که هستند، بسته به پستی که می گیرند، از بالادستی خود دستور می گیرند و به پایین دستی دستور می دهند. خب، طبیعت محیط کار این است و غیر از این باشد، سازمان کاری به بازدهی نمی رسد اما اگر این دستور دادن یا دستور گرفتن بخشی از ویژگی شخصیتی فرد بشود، آزاردهنده خواهد بود. فکر کنید زن یا مردی که در شرکت مدیر ارشد است، در خانه به همه دستور بدهد، طوری که بارها از اهالی خانواده بشنود که من کارمندت نیستم که بهم دستور می دی!

یا زن یا مردی که کارگر است و دائم اطاعت می کند، وقتی با خانواده اش در محیطی قرار می گیرد که حق شان پایمال شده، ممکن است به جای دفاع از خانواده اش باز سرش را بیندازد پایین و چیزی نگوید یا برعکس، تلافی همه اطاعت کردن های سر کار را بخواهد آنجا دربیاورد و چنان دعوای خشنی راه بیندازد که باعث ترس همسر و فرزندان خودش بشود. بسته به نقشی که در هر موقعیت در آن قرار دارید رفتار کنید. فقط باید هشیار باشید و همه را با هم قاطی نکنید.

سبک زندگی

هر آدمی سبک زندگی خودش را دارد. به همین نسبت، هر خانواده ای دارای سبک زندگی مخصوص به خودش است. سبک زندگی افراد خانواده، به واسطه ارتباط و نزدیکی که با هم دارند بسیار روی یکدیگر اثر می گذارد.

اگر کار شما به گونه ای است که سبک زندگی همه را طوری دستخوش تغییر کرده که برایشان مناسب نیست، حتما فکری کنید. مثلا اگر همیشه خیلی زود می روید و خیلی دیربرمی گردید، می بینید فرزندتان برای اینکه بتواند شما را ببیند بعد از ساعت خوابش بیدار مانده، بدانید یک جای کار ایراد دارد.

از طرف دیگر، سبک زندگی خانواده تان را نمی توانید تمام و کمال با خود سر کار ببرید. اگر عادت به غذاهای معطر و پر ادویه یا ترشی دارید، نمی توانید همین غذا را سر کار هم ببرید که از بویش همه خفه بشوند! یا اگر همیشه در خانه همه خوراکی ها را با هم می خورید دلیلی ندارد در محل کار هم دائم دور بزنید و خوراکی تقسیم کنید.


اتوبار و باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری


اینها مثال های خیلی جزیی هستند. به هر حال بسیار مهم است کهس بک زندگی کاری خود را از سبک زندگی خانه جدا کنید؛ بخصوص نگذارید سبک زندگی محل کار، تعیین کننده سبک زندگی شما و به تبع شما، خانواده تان باشد.

چند نکته برای تعادل کار و زندگی

کاری که دوست ندارید انجام ندهید

آدم ها برای حفظ تعادل لازم است که حالشان خوب باشد. اگر زیادی تحت فشار باشند، چه در محیط کار و چه در خانه، آنقدر به هم می ریزند که دیگر نمی توان از آنها انتظار برقراری تعادل داشت. اگر به تعادل فکر می کنید و به دنبال تعادئل هستید:

حواس تان به میزان استرسی که تحمل می کنید، باشد. اگر در محل کار استرس زیادی دارید یا اگر شرایط کاری شما را با استرس شدید در خانه روبرو می کند (مثلا به خاطر کارتان دائم دارید در خانه دعوا می کنید)، حتما خیلی زود مذاکره کنید و اوضاع را عوض کنید یا کارتان را عوض کنید یا شرایط متعادل تری ایجاد کنید.

کاری را انجام بدهید که از آن لذت می برید. برای وقت تلف کردن یا صرفا برای درآمد، کار نکنید. کار بخشی از زندگی شما است که باید خیلی از نیازهای شما را برطرف کند: نیاز به امنیت، نیاز به خلاقیت، نیاز به ارتباط های اجتماعی و ... اگر کار شما از نوعی است که نه تنها نیازهایتان را برآورده نمی کند، بلکه خلاقیت و مهارت آموزی و پیشرفت را هم از شما می گیرد، بدانید دارید بخش مهمی از وجود خود را هر روز لگدمال می کنید و به ازای این حرکت، هر روز اعصاب خرد خود را مانند یک پرنده شوم روی هر موقعیتی رها می کنید که فرود بیاید و همه چیز را از بین ببرد.

یادتان باشد تقصیر هیچ کس نیست و هیچ کس هم به جز شما در زندگی تان تصمیم گیرنده نیست!

8 گام برای «پرشور» کردن زندگی مشترک

به زندگی ات حال بده!

کارشناس روانشناسی بالینی: «چند سال از زندگی مشترک تان گذشته است. از شور و حال روزهای ابتدایی آشنایی فقط خاطره ای در ذهن تان مانده و تکرار و یکنواختی، تک تک سلول های زندگی مشترک تان را دربر گرفته است. رابطه عاطفی تان معمولی و سرد شده است. از زندگی مشترک دل زده می کند، زندگی مشترک شما «شور» خود را از دست داده است؛ چون رابطه، نیاز به «رسیدگی» دارد. در این مطلب راه هایی پیشنهاد می شود که از طریق آنها می توانید زندگی تان را از یکنواختی دربیاورید و آن را پرشور کنید.

1- فعالیت های تازه ای را شروع کنید

بسیاری از زوجین بعد از مدتی به یک روند ثابت و یکنواخت در زندگی می رسند؛ روندی که در آن فعالیت های روزانه، کاملا مشخص و ثابت است. هیچ فعالیت تازه ای در آن نیست و زندگی براساس یک الگوی مشخص از پیش تعیین شده (مثل حضور در محل کار، بودن در کنار هم، دیدار خانواده ها، رسیدگی به فرزندان و ...) در جریان است.


اتوبار و باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری


برای اینکه زندگی پرشوری داشته باشید، فعالیت های تازه ای را شروع کنید. سرگرمی و «تفریح» داشته باشید. برخلاف تصور رایج که تفریح و بازی را نوعی وقت تلف کردن می دانند، روانشناسان معتقدند که «تفریح» یکی از نیازهای اساسی انسان هاست و در کنار نیازهایی مثل نیازهای فیزیولوژیک (نیاز به آب و غذا) و نیازهایی مثل نیاز به «عزت نفس» و «تعلق خاطر» قرار می گیرد.

برنامه های تفریحی داشته باشید، مثل کوهنوردی، خوردن شام در یک فضای شاداب، پیاده روی یا حتی انجام بازی های مختلف در خانه یا بیرون از خانه.

2- مسافرت های کوتاه آخر هفته را فراموش نکنید

اغلب مردم وقتی از مسافرت حرف می زنند، تصور می کنند که مسافرت حتما باید چند روزه یا هفته ای، اسکان در هتل یا مسافرخانه، خرید سوغاتی و خلاصه هزینه های بالا را در نظر می گیرند ولی واقعیت این است که سفر می تواند با کمترین هزینه ها باشد. یک سفر کوتاه یک یا دو روزه در آخر هفته، با غذاهای ساده خانگی و اسکان در محل هایی با کمترین هزینه ممکن. اگر اهل اینترنت باشید، می توانید در سایت هایی که امکان مهمانی در شهرهای دیگر را می دهند، عضو شوید و به یک مهمانی یکی دو روزه رایگان بروید.

3- همسرتان را «سورپرایز» کنید

انگار کلمه «سورپرایز» همیشه با تولدها عجین شده است ولی واقعیت این است که غافلگیر کردن همسرتان، می تواند زندگی تان را از یکنواختی دربیاورد و نیز به عاطفه تان شور تازه ای بدهد.

می توانید با کارها و چیزهای ساده همسرتان را غافلگیر کنید. مثل یک هدیه کوچک، یک شام مفصل، یک شاخه گل بی مناسبت، تعیین یک روز برای رسیدگی تمام وقت به علایق همسرتان و ...

4- از همسرتان قدردانی کنید

مطالعات نشان می دهند که قدردانی و تشکر کردن از رفتارها و اعمال پسندیده افراد، بهبود عمیق عاطفی را دربر دارد. در ابراز محبت خسیس نباشید. از همسرتان صادقانه8 تعریف کنید. این احساس خوب را با همدیگر به اشتراک بگذارید. قدردانی، حس خوبی برای افراد هدیه می آورد و البته رنگ تازه ای هم به روابط تان می دهد. البته یادتان باشد که به موقع بازخوردهای اصیل را هم در نظر داشته باشید.

5- زمانی را برای بودن در کنار دوستان شخصی تان اختصاص دهید

بسیاری از زوجین، بعد از ازدواج ارتباط های دوستانه خود را کاملا قطع می کنند. این در ابتدای رابطه عاطفی، اتفاق رایجی است. طرفین بیشتر زمان خود را با هم می گذرانند و عاطفه مورد نیاز را از همدیگر دریافت می کنند ولی بعد از مدتی، نیاز به ارتباط با دوستان در طرفین احساس می شود. بنابراین زمان هایی را برای ارتباط با دوستانتان، در نظر بگیرید و به زمان های شخصی همدیگر احترام بگذارید.

6- «پنج» سال بعدتان را پیش بینی کنید

گاهی وقت ها پیش بینی آینده و نگاه به گذشته، می تواند مسیر جالبی در زندگی شما باز کند. خودتان را در پنج سال آینده تصور کنید چه کاره هستید؟ چه دغدغه هایی دارید؟ مشکلات آن روزهای تان چیست؟ وقتی پنج سال آینده به روزهایی که گذشت فکر کنید، چه اشتباه هایی در زندگی داشته اید؟

حالا من از شما می خواهم که اشتباه هایی که قرار است در پنج سال آینده، به خاطر انجام آن افسوس بخورید، از همین حالا انجام ندهید. به این فکر کنید که چطور می توانید بدون ایجاد چنین پشیمانی هایی زندگی کنید.

7- به زندگی تان موج بیندازید

اگر از شما بپرسند هدف از زندگی تان چیست و برای چه زندگی کرده اید، چه جوابی می دهید؟ اگر شما هم از آن دسته آدم هایی هستید که احساس می کنید زندگی بیهوده ای داشته اید و هیچ تغییری در روند زندگی ایجاد نکرده اید، معطل نکنید. شروع کنید که به زندگی تان موج ببیندازید.

یعنی کارهایی بکنید که وقتی چند سال بعد به زندگی تان فکر کنید، از اینکه زندگی تان را معنادار کرده اید، خوشحال شوید. یک پروژه شخصی یا مشترک با همسرتان شروع کنید، مثل انجام یک کار طولانی مدت که همیشه دوست داشته اید، مثل یاد گرفتن یک زبان دیگر، مثل ایجاد کمپین حمایت از کودکان کار یا یک پروژه کاری که برایتان معنادار است.

8- زندگی تان را مصرف کنید

بله درست متوجه شدید، شما یک مصرف کننده هستید، پس «زندگی تان را مصرف کنید». شما یک شیشه عطر را تا آخرین قطره اش مصرف می کنید. چرا؟ چون ارزشمند است. زندگی خیلی ارزشمندتر از این حرف هاست. تلاش کنید زندگی تان را تا جای ممکن مصرف کنید.

هیچ فرصتی از زندگی را برای «زندگی کردن» از دست ندهید. منظورمن این نیست که فقط کار کنید یا مال اندوزی کنید، نه! منظورم این است که لحظه لحظه زندگی را لمس کنید. از زندگی تان زباله درنیاورید، تا آنجا که جا دارد، مصرف کنید. تمام استعدادهایی را که دارید، مصرف کنید و نگذارید استعدادها، توانایی و پتانسیل تان هدر برود

اصول «ری دالیو» برای فهم بازارهای مالی

ری دالیو، میلیاردر آمریکایی و موسس شرکت بریج‌واتر است که با ثروت 4 میلیارد دلار، دویست و دوازدهمین ثروتمند جهان در سال 2010 به شمار می‌رفت.

شرکت بریج‌واتر در حال حاضر بزرگ‌ترین صندوق تامین سرمایه در جهان است. شرکت بریج‌واتر در حال حاضر حدود 74 میلیارد دلار سرمایه را مدیریت می‌کند. دالیو موفقیت خود را ناشی از عدم استفاده از اهرم‌های مالی و متمایز بودنش می‌داند. وی همچنین یکی دیگر از دلایل موفقیتش را 300 اصل خود می‌داند که طی سالیان آنها را جمع‌آوری کرده و در سایت خود ارائه کرده است.


اتوبار و باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری


بعد از اینکه من از دبیرستان فارغ‌التحصیل شدم، به دانشگاه رفتم. من عاشق دانشگاه بودم زیرا برخلاف مدرسه می‌توانستم درباره چیزهایی که علاقه دارم یاد بگیرم، من مطالعه کردم به دلیل اینکه لذت می‌بردم از آن نه فقط به‌خاطر اینکه مجبور باشم.

در آن زمان گروه راک Beatles سفری به هند داشت تا نحوه مدیتیشن را یاد بگیرد، که علاقه من را هم برانگیخت، بنابراین یادگرفتم که چطور مدیتیشن کنم. این کار به من کمک کرد تا شفاف‌تر و خلاقانه‌تر فکر کنم، بنابراین مطمئنم که این کار لذت یادگیری‌ام را بالابرد. برخلاف دبیرستان در دانشگاه خوب کار کردم. البته معاملاتم را در بازار ادامه دادم. در این زمان علاقه‌مند به معامله قراردادهای آتی شدم، فقط به‌خاطر اینکه آنها الزامات و شرایط کمی داشتند به‌طوری که من تصور کردم می‌توانم با تصمیمات درست از این راه پول دربیاورم.

زمانی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شدم در سال 1971 در مدرسه کسب‌وکار هاروارد پذیرش گرفتم و در پاییز آن سال وارد این دانشکده شدم. تابستان آن سال یعنی بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه و رفتن به هاروارد در طبقه همکف بازار سهام نیویورک به‌عنوان منشی کار می‌کردم. آن تابستان سالی بود که سیاست‌های پولی به شکست انجامیده بود (به‌عنوان مثال سیستم برتونوود). این شرایط بدترین شرایط اقتصادی بود که تا آن زمان وجود داشت و من در مرکز این زلزله اقتصادی قرارداشتم به‌طوری که این زلزله من را هم لرزاند. این بحران، یک بحران پولی بود که تمام بازارها را تحت‌تاثیر قرار داد به‌طوری که من را به کاوش در مورد فهم بازار پول مشتاق کرد.

پاییز آن سال به دانشکده کسب‌وکار هاروارد وارد شدم، بسیار هیجان‌زده شده بودم زیرا احساس می‌کردم تحصیل در این دانشگاه باعث پیشرفت من می‌شود و یکی از بهترین‌ها خواهم بود.

به‌رغم انتظارات بالا این فضا حتی بهتر از چیزی بود که فکرش را می‌کردم زیرا روش موردکاوی در تدریس اجازه می‌داد تصویری از مباحث مطرح شده در ذهن خود بسازیم و به‌جای حفظ کردن مطالب جهت به‌دست آوردن جواب‌های مناسب به تبادل و بحث با دیگران بپردازیم. من عاشق این محیط که پر از تلاش و کار است، بودم.

در تابستان بین دوره دو ساله‌ام در هاروارد، مدیر بخش کالای شرکت مریل لینچ ترغیبم کرد تا به‌عنوان دستیار در معامله قراردادهای آتی وارد شوم. در آن زمان کالاهایی که معامله می‌شدند هنوز کارهای مبهمی برای انجام دادن این معامله داشت.

در پاییز آن سال دوباره به HBS برگشتم و در سال تحصیلی 1973-1972 معاملات آتی کالاها داغ شده بود. این فضا به خاطر شکست سیستم پولی بود که در سال 1971 اتفاق افتاده بود به‌طوری که منجر به نوسان شدید تورمی شده بود. در نتیجه این شرایط اولین شوک نفتی در سال 1973 اتفاق افتاد. همان‌طور که تورم بالاتر می‌رفت فدرال رزرو سیاست انقباضی برای مقابله با افزایش نرخ تورم به کار می‌بست، به‌طوری که بازار سهام بیشترین کاهش را طی این سال‌ها از زمان رکود بزرگ تجربه کرد.

بنابراین بازار قراردادهای آتی کالاها داغ شده اما سرمایه‌گذاری در سهام دچار رکود شده بود. طبیعتا کارگزارانی که بخش معامله کالا نداشتند تقاضای این بخش از معاملات را کردند و تعداد افرادی که روش معامله قراردادهای آتی کالا را می‌دانستند کم بود. واقعا کسانی که فارغ‌التحصیل دانشکده کسب‌وکار هاروارد بودند در زمینه معامله قراردادهای آتی به اندازه من اطلاعات نداشتند. به‌عنوان مدیر بخش معامله کالا در یک کارگزاری در مقیاس متوسط مشغول به کار شدم و همکاری را که تجربه بالایی در زمینه معامله کالاها داشت برای تصمیم درخصوص خرید کالاها استخدام کردم.


اتوبار و باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری


وضعیت بد بازار سرمایه به پایان خود نزدیک می‌شد به‌طوری که این کارگزاری قبل از اینکه ما بخواهیم معاملات آتی را ادامه دهیم، تعطیل شد. بعد از آن من به یک کارگزاری بزرگ‌تر و موفق‌تر رفتم که در آنجا مسوول بخش پوشش ریسک بودم. اما در این شرکت به خوبی جا نیفتاده بودم به‌طوری که از کارمندان خودم به شدت ناراحت بودم. در سال 1975 بعد از یک دوره دو ساله در وال استریت همزمان با دوران دانشگاه، شرکت «بریج واتر» را تاسیس کردم. خیلی زود بعد از آن ازدواج کردم و تشکیل خانواده دادم.در طول این زمان و تا به حال از همان رویکردی که در زمان دانشکده افسری استفاده می‌کردم پیروی کرده‌ام، به‌عنوان مثال:

  1. کارکردن برای چیزهایی که خودم می‌خواهم، نه برای چیزهایی که دیگران از من می‌خواهند.
  2. مطرح شدن به‌عنوان نظریه‌پرداز مستقل به‌طوری که می‌توانستم به سمت اهدافم حرکت کنم.
  3. ارزیابی نظریاتم با استفاده از افراد زرنگ و باهوش.
  4. محتاط بودن در مورد اعتماد بیش از حد.
  5. جنگیدن با واقعیت‌هایی که از تصمیماتم حاصل شده‌اند و واکنش به آنهایی که خودم مسوول آنها بودم.

8 کاری که افراد موفق متفاوت با بقیه انجام می‌دهند

شما می‌توانید یک انسان تحلیل‌گر، اطلاعات محور و یا یک تاجر مصمم باشید، اما تجارت نهایتا در ارتباط با مردم خلاصه می‌شود. این بدان معناست که تجارت در مورد احساسات است، احساسات شما و افرادی که هر روزه با آن‌ها سرو کار دارید.

افراد بسیار موفق نه تنها در زندگی خود، بلکه در زندگی افرادی که به آن‌ها اهمیت می‌دهند، چه در زندگی شخصی و چه در زندگی حرفه‌ای، تغییرات بزرگی ایجاد می‌کنند.

آن‌ها جواب سوال‌های پرسیده نشده را می‌دهند

شاید طرف مقابل شما مردد است، شاید او متزلزل و یا خجالتی باشد، جواب هرچه باشد، مردم معمولا سوالات متفاوتی می‌پرسند که انتظار دارند شما به آن‌ها پاسخ دهید.

ممکن است کارمندتان نظر شما را در مورد گذراندن بعضی دوره‌های کاری جویا شود. مسئله‌ای که او واقعا می‌خواهد بداند این است که آیا شما آینده خوبی برای پیشرفت او در شرکت می‌بینید؟ او امیدوار است که جواب شما مثبت باشد و همچنین امیدوار است دلیل آن را با او در میان بگذارید.


اتوبار و باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری


ممکن است همسر شما نظرتان در مورد صحبت کردن با زنان دیگر در مهمانی را بپرسد. مسئله‌ای که او واقعا به دنبالش است داشتن اعتماد کامل به او می‌باشد. او انتظار شنیدن این که به او اعتماد دارید و علت اعتماد شما را دارد. پشت سر همه سوال‌ها، یک سوال پرسیده نشده وجود دارد. به آن سوال‌ها نیز دقت کنید، چرا که شاید آن سوالی باشد که طرف مقابل شما واقعا به دنبال جواب آن می‌گردد.

آن‌ها منتظر نمی‌مانند

شما نباید منتظر باشید که کسی شما را کشف کند. شما نباید منتظر تایید باشید. شما نباید منتظر شخصی برای کمک به خود باشید. شما می‌توانید هر کاری که به ذهنتان می‌رسد را همین الان انجام دهید. شاید موفق نشوید. اما شما نباید منتظر بمانید. پس در یک کلام، منتظر نباشید!

آن‌ها با آغوش باز به سراغ همه مسائل می‌روند

بعضی شغل‌ها به تلاش و کوشش، بیش از مهارت نیاز دارند. بسته‌بندی مواد خوراکی، تحویل بسته‌های پستی و رسیدگی به مشتریان همگی از جمله کار‌های آسان می‌باشند. تنها تفاوت در میزان تلاش افراد است. عملی بیشتر از یک تشکر ساده برای کسی که بدون هیچ چشم‌داشتی برای شما کاری انجام می‌دهد انجام دهید. لبخند بزنید. با چشمانتان ارتباط برقرار کنید و کلماتی با محبت بیان کنید.

در اطراف شما افراد سخت‌کوش ناشناس بسیاری وجود دارند. تبدیل شدن به شخصی که هر روز حداقل با یکی از این افراد آشنا می‌شود بسیار خوب است. شما با احترام گذاشتن به این افراد بهترین نوع احترام را در جواب دریافت می‌کنید، احترامی که ناشی از یک تغییر است، هرچند که در زندگی فرد دیگر زود‌گذر باشد.

آن‌ها به جای دستور دادن آزادی عمل می‌دهند

شاید شما مسئول کاری باشید. شما می‌دانید چه کار کنید. پس طبیعی است که به کارمندانتان بگویید که چه کار کنند و چگونه آن کار را انجام دهند اما در حین کار شما خلاقیت آن‌ها را از بین خواهید برد و باعث تنزل مهارت و تجربه آن‌ها خواهید شد.

اجازه دهید کارمندانتان نحوه انجام و چگونگی کار را نشان دهند. این امر نشانگر احترام شما به توانایی‌ها و اعتماد به تصمیم گیری آن‌ها می‌باشد. در دنیایی پر از دستور و کنترل، آزادی عمل یک تنفس برای افراد است و هدیه‌ای است که هر انسان، توانایی بخشیدن آن را دارد.

آن‌ها زمانی را برای تفکر در مورد زندگی اختصاص می‌دهند

شما نقشه‌های بزرگی در سر دارید. شما اهداف بزرگی دارید. شما هیچ‌وقت راضی نمی‌شوید، چرا که رضایت داشتن منجر به تن آسائی می‌شود. بنابراین اکثر اوقات شما ناراحتید، زیرا شما بیشتر به چیز‌هایی که به دست نیاوردید، انجام نداده‌اید و ندارید فکر می‌کنید.

زمانی را برای تفکر در مورد کار‌هایی که در زندگی حرفه‌ای و شخصی خود انجام داده‌اید اختصاص دهید. در این لحظه شما بیشتر از آن چیزی هستید که زمانی تصور می‌کردید.

قطعا همیشه باید برای بیشتر از چیزی که هستید و دارید تلاش کنید، اما فراموش نکنید زمانی را برای فکر کردن به همه چیز‌هایی که دارید اختصاص دهید، مخصوصا ارتباطاتی که با افراد جامعه بدست آورده‌اید که مهم‌تر از هرچیزی هستند که شما می‌خواهید داشته باشید. بر‌خلاف یک خواسته، آن چیزی که شما دارید یک امید، آرزو و یا رویا نیست. چیزهایی که شما دارید واقعی و فوق‌العاده و از آن خود شما هستند. قدر آن‌ها را بدانید.

آن‌ها سطحی‌ نگر نیستند

بعضی وقت‌ها مردم مرتکب اشتباهاتی می‌شوند. بعضی وقت‌ها شما را رها می‌کنند. هنگامی که این اتفاق‌ها می‌افتد، طبیعی است که تصور کنیم آن‌ها حرفمان را نشنیده گرفته‌اند و یا توجه نکرده‌اند. ولی معمولا دلیل مهم‌تری وجود دارد. شاید آن‌ها احساس سرکوب شدن دارند. شاید احساس می‌کنند هیچ کنترلی ندارند. ممکن است احساس بیهودگی، به حاشیه رانده شدن، نادیده گرفته شدن و یا کمبود توجه داشته باشند


اتوبار و باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری


اگر شما مسئول هستید، چه در محل کار و یا در خانه، احتمالا شما مجبور هستید که به اشتباهاتشان رسیدگی کنید. اما پس از آن به گذشته آن عمل برای مشخص کردن دلیل آن نگاه کنید. هر کسی می‌تواند آزادانه نظم و انضباط را برقرار سازد. این کار با میسر ساختن تفاهم، یکدلی و کمک به دیگران برای رسیدگی به مسا‌ئل بزرگی که منجر به یک اشتباه می‌شود همراه است.

در پایان ممکن است خود شما مسبب اصلی آن اشتباه باشید.

آن‌ها دوست داشتن را در عمل نشان می‌دهند

شما کارتان را دوست دارید. وقتی که شما مشغول به کارتان هستید، این احساس در هر عمل و صحبتی که انجام می‌دهید بارز است. شما خانواده‌تان را دوست دارید. وقتی شما با آن‌ها هستید، آیا این احساس در صحبت و رفتار شما مشخص است؟ دوست داشتن یک احساس است و احساسات معمولا خودخواهانه هستند. احساساتتان را در عمل نشان دهید. عشقتان به افرادی که شما را دوست دارند را در عمل ابراز کنید. نشان دهید که آن‌ها را هم در کلمات و هم در رفتار و کردارتان دوست دارید.

وقتی که شما دوست داشتن را به فعل و عمل تبدیل کردید، افرادی که شما به آن‌ها اهمیت می‌دهید متوجه احساس واقعی شما می‌شوند پس مطمئن شوید که این‌گونه است.

آن‌ها تلاش می‌کنند که فقط خودشان باشند

شما نگران این هستید که مردم به چه چیزی فکر می‌کنند (احساس بدی به خود راه ندهید، مطمئنا اکثر افراد اینگونه‌اند). مهم نیست که چقدر سخت تلاش می‌کنید، شما نمیتوانید همه آن چیزی باشید که مردم می‌خواهند.

اما شما می‌توانید مطابق میل افرادی که شما را دوست دارند و به شما عشق می‌ورزند رفتار کنید. شما می‌توانید بهترین فردی باشید که توانایی‌اش را دارید. خودتان باشید، این کاری است که شما بهتر از هر فرد دیگری می‌توانید انجام دهید.