موفقیت در زندگی

مقالات جالب و بروز راجع به موفقیت در تمام ارکان زندگی

موفقیت در زندگی

مقالات جالب و بروز راجع به موفقیت در تمام ارکان زندگی

این اشتباهات نابودکننده زندگی مشترکند!

عشق مثل یک کودک نوپاست و درست مثل هر کودکی نیاز به مراقبت و توجه دارد. اگر مراقب آن نباشید به راحتی نابود می‌شود و زندگی شما را به خطر می‌اندازد. ما یاد نگرفته‌ایم در مورد رفتار با همسرمان آموزش ببینیم بنابراین اشتباه کردن اجتناب‌ناپذیر است. اشتباهاتی که افراد در مورد زندگی مشترک انجام می‌دهند، معمولا بین تمام زوج‌ها مشترک است. اینها رایج‌ترین اشتباهاتی هستند که افراد در رابطه با همسرشان مرتکب می‌شوند و با ارتکاب آنها پایه‌های زندگی مشترک را سست می‌کنند. این اشتباه‌ها را بشناسید و از آنها اجتناب کنید.

باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری

1. خودتان را فدا می‌کنید

زنان معمولا به راحتی از چیزهایی که در زندگی می‌خواهند می‌گذرند. آنها آمادگی این را دارند که نقش یک آدم وابسته به شوهر را بازی کنند و زندگی‌شان را وقف سرویس دادن و حمایت از همسرشان کنند. در حالی که زن باید یک شریک کامل و برابر در ازدواج باشد. زن‌ها عادت کرده‌اند از همسرشان تبعیت کنند و به جای خواست خودشان به خواست همسرشان تن دهند. همین موضوع به مرور آنها را از زندگی ناراضی خواهد کرد. درون این زن‌ها بعد از مدتی پر از خشم ناگفته از همسر می‌شود. آنها فکر می‌کنند همسرشان زندگی آنها را کنترل می‌کند درحالی‌که آنها خودشان آن شرایط را ایجاد کرده‌اند.از گوشه‌ای که برای خود درست کرده‌اید بیرون بیایید. شما باید حقوق مساوی برای خود و همسرتان در زندگی در نظر بگیرید. در زمینه‌های مختلف مثل کارهای خانه، وظیفه پدر و مادری و حتی برنامه‌ریزی برای تفریحات درست به اندازه همسرتان صاحب‌نظر باشید و در این تصمیمات با هم شریک شوید. در زندگی برای پیشرفت خودتان انرژی بگذارید و برنامه‌های شخصی تدارک ببینید. این کار باعث می‌شود کمتر از همسرتان ناراضی باشید و با او درگیر شوید. مطمئن باشید او هم از پیشرفت شما خوشحال خواهد بود.

2. انتظارات‌تان را واضح بیان نمی‌کنید

زوجین باید از همان ابتدای ازدواج انتظارات خود درباره مسائل مختلف زندگی را به طور واضح بیان کنند. جمله رایج «عزیزم هر چه تو بگویی» در ابتدای ازدواج برای زوج‌ها سم است. شما باید تمام انتظاراتی که از همسرتان دارید را واضح و روشن بیان کنید و درباره آنها با همسرتان حرف بزنید. تقسیم کارهای خانه، خرج و برج و تربیت فرزندان و سایر کارهای مشترک باید بین دو نفر واضح باشد تا جلوی اختلافات بعدی گرفته شود. شما لازم است با هم حرف بزنید. اگر توقعی از همسرتان دارید آن را در مراحل اول به طور واضح و بدون عصبانیت بیان کنید حتی اگر فکر می‌کنید انتظارتان غیر منطقی است درباره آن با همسرتان حرف بزنید و اجازه دهید او شما را قانع کند.

3. همسرتان را نمی‌شناسید

به همسرتان فکر کرده و رفتارهایش را آنالیز کنید و درباره آنها به نتیجه برسید. اگر باهوش باشید بعد از مدتی می‌توانید بفهمید هرکدام از رفتارهای او چه معنایی دارد. اگر انتقادهایش را در قالب شوخی بیان می‌کند، اگر وقتی بی‌حوصله است حرف نمی‌زند، اگر دوست دارد وقت‌هایی تنها باشد شما باید در جریان آن باشید. زن‌ها و مردها مثل هم فکر و عمل نمی‌کنند. شما باید از روی نگاه کردن همسرتان بفهمید چه مشکلی دارد. اگر رفتار او را نمی‌پسندید می‌توانید در یک شرایط متعادل درباره آنها بحث کنید. بعضی از رفتارهای مردها ممکن است برای زن‌ها آزاردهنده باشد اما این از داشتن سبک‌های مختلف ارتباط بین زوجین می‌آید. اگر لازم است درباره مردها و زن‌ها و روابط‌شان بخوانید. کتاب‌های زیادی در بازار وجود دارد که می‌توانید به آنها رجوع کنید. اگر باز هم به مشکل برخوردید، می‌توانید از مشاوران ازدواج کمک بگیرید. این مسائل اصلا کم‌اهمیت نیست. بهتر است آنها را حل نشده رها نکنید.

4. محبت‌کردن را فراموش کرده‌اید

بعضی از زن‌ها مخصوصا بعد از بچه‌دار شدن توجهی که ابتدای ازدواج به همسر خود داشتند را فراموش می‌کنند. آنها فراموش می‌کنند باید با الفاظ محبت‌آمیز، تماس چشمی، در آغوش گرفتن و نشانه‌های دیگر توجه و محبت به همسرشان را ابراز کنند. گفتن جملات ساده محبت‌آمیز مثل «موافقم»، «چه نظر خوبی» و جملاتی مثل این می‌تواند اعتماد به نفس را به همسرتان برگرداند. محبت از جمله چیزهایی است که باید مدام یادآوری شود. اینکه شما اول ازدواج به همسر خود ابراز محبت کرده‌اید دلیل نمی‌شود دیگر آن را یادآوری نکنید. مردها برخلاف چیزی که فکر می‌کنید، نیاز به محبت، مراقبت و توجه دارند و بدون آن احساس خوشبختی نخواهند کرد.

5. طعنه نزنید

هنگام دعوا و عصبانیت ممکن است افراد چیزهایی را به زبان بیاورند که در حالت عادی آنها را نمی‌گویند. حرف‌هایی که در دعوا زده می‌شود ممکن است تا همیشه در ذهن همسر شما بماند. مواظب باشید هیچ‌وقت و در هیچ شرایطی به همسرتان طعنه نزنید و نقطه ضعف‌هایش را به رویش نیاورید. توهین کردن به او، توانایی‌ها و خانواده‌اش بدترین اشتباهی است که در زندگی زناشویی می‌توانید مرتکب شوید. از بین رفتن اعتماد به نفس همسر شما به هر دوی شما آسیب خواهد رساند. اگر فکر می‌کنید به اندازه‌ کافی به خودتان مسلط نیستید، بهتر است هنگام عصبانیت از هم دور بمانید. به‌علاوه یادتان باشد بعضی از شوخی‌ها ممکن است همسر شما را ناراحت کند. اگر همسرتان اضافه وزن دارد لازم نیست مدام این موضوع را به او یادآوری کنید.

6. منصف نیستید

همسر شما مهم‌ترین عضو خانواده‌ شماست. شادی او شادی شما و موفقیت او موفقیت شماست. شما دشمن هم نیستید و نباید دنبال گرفتن سهم بیشتری از زندگی هم باشید. به جای اینکه سعی کنید برنده بحث‌های خانوادگی باشید، سعی کنید منصف بمانید و به جای پیشبرد هدف خودتان به بهتر کردن رابطه فکر کنید. معمولا ما عادت داریم فقط بدی‌ها را گوشزد می‌کنیم اما گفتن خوبی‌ها مهم‌تر است. اگر همسر شما کار خوبی انجام داده از او تقدیر کنید. نشان دهید تلاش‌های او را در زندگی می‌بینید و از آنها قدردان هستید. این کار باعث می‌شود همسرتان اعتماد به نفس داشته باشد و علاوه بر این بتواند شما را بهتر بشناسد و بفهمد از چه خوش‌تان می‌آید و از چه بدتان.

7. زیادی سورپرایز نکنید

بعضی از مردها دوست دارند همسرشان را شگفت‌زده کنند. این کار در مورد گرفتن یک مهمانی برای تولد یا خرید یک هدیه کوچک عالی است. اما بهتر است از موارد بزرگ‌تر از آن صرف‌نظر کنید. اگر یک ماشین بخرید و همراه آن به خانه بیایید مطمئن باشید همسر شما اصلا خوشحال نخواهد شد. در این شرایط زن‌ها فکر می‌کنند چیزی از آنها مخفی شده و اعتمادشان به شما کمرنگ می‌شود. آنها فکر می‌کنند شما چیزهای بزرگ دیگری هم برای مخفی کردن از او دارید و در ارتباط با شما احساس ناامنی می‌کنند.

باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری

8. صادق نیستید

دروغ می‌تواند به راحتی به هر رابطه‌ای آسیب برساند. کافی است همسر شما متوجه دروغی که به او گفته‌اید بشود تا برای همیشه اعتماد خود را نسبت به شما از دست بدهد حتی پنهان کردن مسائل هم در برخی موارد باعث از بین رفتن اعتماد می‌شود. اگر همسر شما دوست ندارد با فرد خاصی رابطه داشته باشید، راهش این نیست که پنهان از او این کار را انجام دهید. به جایش با او حرف بزنید و او را متقاعد کنید. حرف‌های او را هم بشنوید، شاید واقعا حق داشته باشد.

9. حساب-کتاب می‌کنید

خیلی خوب است که کارهای خانه را منصفانه بین خود قسمت کنید. شستن ظرف‌ها، آشپزی، تمیز کردن خانه و .... مخصوصا در جوامع امروز که زنان هم مثل مردان کار می‌کنند. اما حساب و کتاب کردن ممکن است برای شما ایجاد مشکل کند. اینکه دائم به این فکر کنید که کدام کارها را شما و کدام‌ها را همسرتان انجام داده است. شما خواهر و برادر یا هم‌خانه نیستید. از خودگذشتگی لازمه زندگی مشترک است. حساب و کتاب و نمره دادن باعث می‌شود رابطه شما از روال طبیعی خارج شود و دائم به مشکل بخورید. به جای طبقه‌بندی کارها به این شکل بهتر است شرایط یکدیگر را در نظر بگیرید. شاید لازم باشد همسرتان گاهی اوقات وظایف شما را تقبل کند و گاهی شما این کار را برایش انجام دهید.

دخترها چگونه باید خواستگاری کنند

شب‌ها خواب راحتی ندارید، مدام نگرانید و احساس می‌کنید باید کاری انجام داد ولی نمی‌دانید کار درست چیست؟ به او علاقه‌مندید و او را موقعیت مناسبی برای ازدواج می‌دانید ولی با خود می‌گویید مگر می‌شود یک خانم از یک آقا خواستگاری کند؟ مردم چه می‌گویند؟ خود او چه فکری خواهد کرد؟ اطرافیان همه به شما می‌گویند خانم باید صبر کند تا برایش خواستگار بیاید ولی شما مرد مورد علاقه خود را یافته‌اید؛ کسی که به درستی تمام ویژگی‌های او را بررسی کرده‌اید و مطمئن هستید که او کاملا صلاحیت‌های لازم را دارد و از این می‌ترسید که او را از دست بدهید و تا آخر عمر موقعیتی همچون او پیدا نکنید و.... اگر شما هم گرفتار چنین وضعیتی هستید این مطلب می‌تواند راهنمای خوبی برای شما باشد.

باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری

اعتماد به نفس داشته باشید

گاهی خانم و آقا با هم آشنا می‌شوند و دوست دارند برای ازدواج یکدیگر را بیشتر بشناسند، ولی به هر دلیلی راحت با هم صحبت نمی‌کنند، در چنین موقعیتی ممکن است خانم احساس کند که فرد مقابل موقعیت مناسبی برای ازدواج است چون به لحاظ شخصیتی ویژگی‌های مثبت و خوبی دارد یا.... در نتیجه خانم دوست دارد رابطه را کمی جدی‌تر کند و به سمت ازدواج ببرد اما خجالت می‌کشد یا کسر شأن خودش می‌داند که موضوع را با طرف مقابل مطرح کند یا احساس می‌کند اگر درخواستی مبنی بر ازدواج مطرح کند غرورش شکسته می‌شود، البته من قبول دارم که خانم‌ها به‌خصوص در کشور ما بیشتر تمایل دارند که انتخاب بشوند و آقایان به سراغ‌شان بروند؛ وقتی این روند برعکس ‌شود و خانم فعال باشد و انتخاب ‌کند، ممکن است به او القا شود که کار اشتباهی می‌کند یا خودش احساس کند که جایگاهش را پایین آورده‌ و به‌طور کلی آن حس اعتماد به نفسش را از دست بدهد. از طرف دیگر نیز اطرافیان به این رویه دامن می‌زنند مثلا وقتی متوجه این موضوع(مطرح کردن درخواست از طرف خانم) می‌شوند شروع به نصیحت و سرزنش می‌کنند، در واقع انتخابی که براساس علاقه بوده را زیر سوال می‌برند، من فکر می‌کنم بیشتر نگرانی خانم‌ها از این قضیه به‌ دلیل ‌اعتماد به نفس‌ نداشتن و ترس از برداشت‌های دیگران از این کار است.

شانس یک‌بار به در خانه شما می‌آید

بیشتر اوقات به‌خصوص در خانواده‌های سنتی می‌گویند یک خانم باید منتظر بماند و نباید پیش‌دستی کند و...چون ممکن است به او صفت‌های ناروا نسبت داده شود یا... حتی اگر ما این فرض را قبول کنیم اما باید بدانیم در زندگی‌مان کم پیش می‌آید فرد مناسبی را پیدا کنیم که مطابق با معیارهایمان باشد و ویژگی‌های لازم را نیز داشته‌ باشد، پس چرا وقتی چنین موقعیتی پیش می‌آید از انتخابمان دفاع نکنیم و به سمت آن حرکت نکنیم که به دستش بیاوریم؟! در اینجا باید روی این نکته اساسی تاکید کنیم که هر فردی چه خانم و چه آقا باید برای به‌دست آوردن چیزی که آن را درست و صحیح می‌داند تلاش کند، بنابراین برای به‌دست آوردن کسی هم که او را به درستی بررسی کرده‌، به او علاقه‌مند‌ شده و او را برای ادامه زندگی مناسب می‌داند باید تلاش کرد به قولی حداقل باید یک چراغ سبز نشان داد تا طرف مقابل متوجه این علاقه و قصد ازدواج شود. وقتی هیچ اقدامی نکنید به راحتی ممکن است یکدیگر را از دست بدهید و به‌نظر شما اگر چنین اتفاقی بیفتد آیا تا آخر عمر حسرت از دست دادن این رابطه را نخواهید خورد؟

باورهایی که شما را اسیر می‌کنند

همه ما انسان‌ها در زندگی‌مان در یک دایره امن زندگی می‌کنیم؛ این دایره امن عادت‌ها و باورهای شرطی شده ماست که حاضر نیستیم از آن‌ها تخطی کنیم. برای درک بهتر کیسه خوابی را تصور کنید که در آن خوابیده‌اید، قدرت حرکت شما بسیار کم است‌، کیسه خواب تا گردن شما آمده ‌است و اصلا نمی‌توانید آزادانه حرکت کنید. زمان‌هایی این عادت‌ها، باورها و محدودیت‌های ذهنی که خود فرد برای خودش ایجاد کرده‌ دقیقا شبیه کیسه خواب می‌شود و اجازه نمی‌دهد فرد به سمت خواسته‌هایش حرکت کند. باید باورهایی را که اجازه حرکت به شما نمی‌دهند شناسایی کنید تا برخوردی آگاهانه داشته باشید.

قرار نیست فقط آقایان فعال باشند

به‌نظر من در مرحله آشنایی پیش از ازدواج هر 2 طرف باید نقشی فعال داشته‌باشند؛ نباید اینگونه فکر کرد که فقط باید آقا نقش فعال داشته باشد و بهتر است خانم کاملا خودش را کنار بکشد چون ممکن است این روند در باقی زندگی زناشویی نیز ادامه پیدا کند و آقا احساس کند باید حرف آخر را او بزند‌، مسئولیت زندگی باید به دوش او باشد و خانم را کنار بزند. وقتی این روزها خانم‌ها در عرصه‌های اجتماعی از جمله در دانشگاه‌ها و مجامع دیگر فعالیت بیشتری دارند اینها نشانه این است که خانم‌ها می‌خواهند اثرگذاری بیشتری داشته باشند و یکی از مهم‌ترین اثرگذاری‌های‌شان می‌تواند در مقوله ازدواج‌شان باشد چون قرار است یک عمر با کسی زندگی کنند، پس باید برای چیزی که می‌خواهند کمی تلاش کنند.

پیشنهادتان را اینگونه بگویید

این‌که شما چگونه از فرد مورد نظرتان درخواست کنید کاملا بستگی به خانواده و فرهنگی دارد که در آن بزرگ شده‌اید؛ این‌که کاملا سنتی است یا نه و این واقعا مهم است وقتی شما تفکری سنتی دارید و ترجیح می‌دهید که همه چیز ابتدا از فیلتر خانواده عبور کند بنابراین بهتر است ابتدا به خانواده‌تان بگویید تا از طریق آن‌ها مثلا پدر یا برادر یا مادر درخواست‌تان را مطرح کنید. اما اگر به این قائل هستید که خودتان ارتباط برقرار کنید ابتدا باید در ذهن‌تان فرد را سبک و سنگین کنید و ببینید آیا او با معیارهای شما مطابقت دارد و وقتی از این مورد مطمئن شدید، حالا می‌توانید از او سوال کنید که آیا شما مایل هستید ما بیشتر با هم آشنا بشویم؟آیا این موقعیت را دارید؟ در اینجا نیازی نیست احساساتی بیان شود و بگویید که به او علاقه‌مند شده‌اید چون او خود تا حدی متوجه خواهد شد. با این سوال شما چند چیز را متوجه می‌شوید اول اینکه آیا او آمادگی ازدواج دارد؟ یا آیا کسی در زندگی او وجود دارد که شما خبر ندارید؟ و.... وقتی شما فرض رابطه را بر آشنایی بیشتر برای ازدواج بگذارید مواظب هستید از به‌وجود آمدن علاقه بیشتر جلوگیری ‌کنید و در نتیجه می‌توانید آگاهانه تصمیم بگیرید. البته بهتر است خانواده‌ها نیز در جریان این آشنایی قرار بگیرند و اینکه چنین شخصی در زندگی شما وجود دارد و شما در حال فکر کردن به ازدواج هستید.

دنبال نشانه‌ها باشید

هر خانمی درصورتی برای آشنایی بیشتر راغب می‌شود و درخواستش را مطرح می‌کند که احساس کند طرف مقابل نیز به او علاقه‌مند است اما این توجه ویژه را از کجا باید فهمید؟ 2 نفر ممکن است در جاهای مختلفی با هم آشنا شوند از محیط کار یا دانشگاه گرفته تا محیط‌های فامیلی بنابراین باید نشانه‌های درست را بشناسید مثلا وقتی در محیط دانشگاه فردی از شما جزوه بگیرد این به معنای علاقه‌مندی نیست اما پیش می‌آید گاهی فرد به دلیل تجربیات کمش این موضوع را درست متوجه نمی‌شود. وقتی می‌توانید در علاقه فردی شک کنید که او خود به‌طور عملی این علاقه را نشان دهد مثلا از زبان او جملاتی مانند من گهگاهی راجع به شما فکر می‌کنم... یا بعضی از رفتارهای شما برای من جالب شده... یا جملاتی با این معنا اما در لفافه را بشنوید.

وقت عمل است

فرض کنید طرف مقابل به هر دلیل از جمله خجالتی بودن یا.... هیچ‌چیزی از خود نشان ندهد و شما را در این ابهام و دوگانگی قرار می‌دهد که آیا درخواست‌تان را مطرح کنید یا نه؟ پیشنهاد من همیشه این است که «باید بیشتر اقدام کنیم و کمتر فکر کنیم» وقتی بیشتر فکر کنید و کمتر اقدام کنید مدام درگیری‌های ذهنی دارید، ذهن‌تان شلوغ و مشغول است و در کل حال خوبی ندارید بنابراین برای این‌که از این ابهام و حال بد بیرون بیایید باید درخواست‌تان را مطرح کنید؛ در این حالت یا جواب مثبت می‌شنوید یا منفی و حالت سومی وجود ندارد، در هر صورت شما از این ابهام بیرون می‌آیید و اگر جواب او نه باشد خیالتان راحت می‌شود و او را از ذهن‌تان بیرون می‌گذارید و بیهوده خیال‌بافی نمی‌کنید و هر رفتار کوچک و بی‌اهمیت او را نشانه عشقش نمی‌دانید و می‌فهمید که اصلا در ذهنش جایگاهی ندارید و تکلیف‌تان روشن می‌شود.

جواب «نه» هم به نفع شماست

یک ویژگی روان‌شناسی که همه آدم‌ها دارند این است که بیشتر آن‌ها می‌ترسند و با ترس‌های‌شان زندگی می‌کنند و حاضر نیستند که با ترس‌های‌شان روبه‌رو شوند و فرار را ترجیح می‌دهند، در بیشتر موارد ما ترس از دست دادن داریم. اگر شما بتوانید روی آن بخش از وجودتان کار کنید و به‌خودتان تلقین کنید که شما چیزی برای از دست دادن ندارید تا حدی از این ترس جواب رد شنیدن رها می‌شوید. با خود فکر کنید آیا حاضر هستید به هر قیمتی، حتی به قیمت نقاب زدن طرف مقابل را به‌دست بیاورید؟ شما نمی‌توانید تمام عمر نقش بازی کنید، اگر قرار است جواب رد بشنوید امروز بهتر است تا بعد از مدت‌ها نقش بازی کردن او را از دست بدهید، صادق بودن بهترین است. وقتی شما جواب رد بشنوید 2 حالت بیشتر ندارد یا او از اول به شما علاقه‌ای نداشته ‌است و بهتر اینکه زود متوجه شده‌اید یا آن آدم آنقدر سطحی است که این کار صادقانه شما را نادرست تعبیر کرده و همان بهتر که به این زودی از او شناخت به‌دست آورده‌اید و قضیه را منتفی کرد‌ه‌اید. شما باید احساس کمبود را در خودتان از بین ببرید و بفهمید که جواب رد دادن او نشانه بی‌ارزشی شما نیست؛ این خیلی طبیعی است که کسی از شما خوشش نیاید، قرار نیست که همه شما را دوست داشته باشند.

باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری

اگر من پیشنهاد بدهم بعدا سرزنش نمی‌شوم؟

گاهی این ذهنیت برای خانم‌ها به‌وجود می‌آید که اگر درخواست‌شان را مطرح کنند ممکن است خودشان را تحمیل کنند و بعدا در زندگی مشترک سرزنش شوند و احساس امنیت را در زندگی زناشویی از دست بدهند، گاهی خانواده‌ها نیز همین مسئله را بیان می‌کنند اما من فکر می‌کنم ما باید مسئولیت انتخاب‌های‌مان را قبول کنیم حالا یک جا آقا درخواست می‌کند یک جا خانم، فرقی ندارد، نکته دیگر اینکه شما درخواست ازدواج نکرده‌اید و فقط درخواست کرده‌اید که همدیگر را بیشتر بشناسید تا در نهایت با یکدیگر به این نتیجه برسید که آیا برای ازدواج با هم مناسب هستید یا نه. البته اگر شما به‌عنوان یک دختر بخواهید درخواستی را مطرح کنید اول باید ببیند آیا او آدم سوء‌استفاده‌گری هست یا نه؟ و اگر هم او بعدا سوء‌استفاده کرده و شما را سرزنش کند به راحتی می‌توانید به او بگویید که شما باهم به این نتیجه رسیده‌اید که با یکدیگر ازدواج کنید.

این مرد مناسب ازدواج با شما نیست

اگر از زنان بپرسید حاضرند با مردی که دچار ضعف اعتماد به نفس است ازدواج کنند یا نه، مطمئنا جواب آنها منفی خواهد بود، اما دقیقا این همان کاری است که بسیاری از زنان انجام می دهند.

در واقع یک مرد با اعتماد به نفس پایین، ممکن است برای برخی از زنان جذاب هم باشد به خصوص اگر برخوردهای قبلی شان با مردان خودشیفته ای بوده باشد که فقط به خودشان فکر کرده اند و توجهی به آنها نداشته اند. از دیدگاه زنی که با چنین مردانی برخورد داشته، ممکن است آنها حساس و علاقه مند جلوه کنند، خجالتی و محجوب باشند و زیاد به نظرات اطرافیان اهمیت بدهند، اما باید مراقب بود چون این تمام ماجرا نیست؛ این مرد با اعتماد به نفس پایین ممکن است تا آخرین ذره عشق را بگیرد و در مقابل چیزی به طرف مقابل ندهد. علاوه بر این برای کسب حس اعتماد به نفس می تواند بلاهایی را سر شما بیاورد که تحملش برای هر کسی غیرممکن است!


باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری


ویژگی های مرد با اعتماد به نفس پایین

افراد با شخصیت با اعتماد به نفس پایین نشانه های کلیدی دارند که باتوجه به آنها می توانید این افراد را شناسایی کنید:

1 - نیاز مداوم به تایید

آنها به سرعت اعتماد به نفسشان را از دست می دهند. با کمترین مشکلی سخنانی مانند «چه کار احمقانه ای کردم » یا « همیشه بد می آورم » به زبان می آورند.

2 - حسادت و انحصارطلبی

این مردان چندان اجتماعی نیستند، اما با دوستان و خانواده شان رابطه نزدیکی دارند. آنها به شما می چسبند و اجازه نمی دهند حیطه فردی خود را داشته باشید. عشق آنها بیشتر شبیه یک تار عنکبوت است که شما باید همیشه گرفتار آن باشید در غیر این صورت او از شما رنجیده می شود.

3 - بی اعتمادی

آنها به دیگران بی اعتمادند، همیشه به انگیزه های دیگران شک می کنند و معتقدند ازشان سوءاستفاده می شود. در نتیجه همیشه از دیگران انتقاد و به سرعت خطاهای آنها را پیدا و به آنها اشاره می کنند. از انتقادهای همسرشان درمورد اعضای خانواده و دوستانشان یا مورد سوال قراردادن انگیزه های آنها، بسیار ناراحت می شوند، چون فکر می کنند آنها تنها کسانی هستند که خالصانه دوستش دارند.

زندگی با مرد دچار ضعف اعتماد به نفس

نداشتن اعتماد به نفس به معنی خصوصیتی « همه یا هیچ » نیست. برخی از مردان، آنقدر بی ثبات و دچار ضعف اعتماد به نفس هستند که تقریبا ایجاد رابطه ای پایدار با آنها ناممکن است. در این موارد همسران فقط باید از انجام کارهایی که این بی ثباتی را تشدید می کند، بپرهیزند. اگر تا الان با چنین خصوصیاتی آشنایی نداشتید و حالا می بینید که کار از کار گذشته و با چنین مردی در شرف ازدواج هستید، به این نکات توجه کنید.

مسوولیت ضعف اعتماد به نفس طرف مقابل را نپذیرد

سعی نکنید با اطمینان دادن مداوم به طرف مقابل و تغییر سبک زندگی برای تطبیق یافتن با او، با ضعف اعتماد به نفس او کنار بیاید. شما با انجام این کار ناآگاهانه مسوولیت نقص شخصیتی طرف مقابل را به دوش می گیرید. اگر مردی که قصد دارید با او ازدواج کنید، بی اعتماد به نفس است، ابتدا باید این نقیصه را بشناسید. این احساس اعتماد به نفس پایین، قبل از آشنایی با شما هم در او وجود داشته و فقط خود او می تواند این مشکل را حل کند.


باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری


شیوه زندگی تان را به خاطر ضعف اعتماد به نفس طرف مقابل تغییر ندهید

مرد با اعتماد به نفس پایین تمایل دارد عرصه زندگی را بر شما تنگ کند، همیشه در حال سرزنش دیگران باشد و به طور غیرعادی حسادت عاطفی از خود نشان دهد. چنین مردی ممکن است بخواهد شیوه زندگی تان را مطابق ذهنیات نادرست او تغییر دهید و به شما فشار آورد که روابطتان را حتی با اعضای خانواده تان، محدود کنید یا به کوچک ترین جزئیات سر و وضع شما کار داشته باشد. هرچه بیشتر زندگی تان را به دلیل حس اعتماد به نفس پایین او تغییر دهید، کمبود اعتماد به نفس او بهبود نمی یابد و حتی بدتر هم می شود، بنابراین از ابتدا نباید تن به چنین خواسته های غیرمنطقی ای بدهید.

خبر خوب این است که می توان بر ضعف اعتماد به نفس فرد غلبه کرد، اما این کار فقط هنگامی قابل انجام است که شخص قبول کند دچار چنین شخصیتی است و باید برای حل این مشکل اقدام کند و از روان شناسان کمک بخواهد.

۱۲ چیزی که لازم نیست تحملشان کنید

تحمل کردن‌های غیرضروری همه انرژی تان را گرفته و کارایی شما را در زندگی پایین می‌آورد. اگر همه انرژی‌تان را صرف تحمل کردن چیزهای مختلف کنید، مطمئناً نمی‌توانید زندگی شاد و بی‌دغدغه‌ای را تجربه نمایید. در زیر به مسائلی اشاره می‌کنیم که باید دست از تحمل کردن آنها بردارید:


باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری


۱. تصمیم به سکون برای متوسط ماندن:

همیشه موضوع این نیست که چیزی شکسته است و می‌خواهید درستش کنید. گاهی‌اوقات موضوع شروع دوباره و ایجاد چیزهای بهتر است. گاهی‌اوقات برای اینکه بتوانید دید خوبی پیدا کنید، مجبورید کمی دورتر بایستید. گاهی‌اوقات رشد کردن به معنی کنار گذاشتن عادت‌ها، روابط و موقعیت‌های گذشته و پیدا کردن چیز جدیدی است که شما را به حرکت بیندازد، چیزی که به هیجانتان بیاورد. این معنی زندگی است: یکجا ساکن نمانید.

۲. منفی‌گرایی خودتان:

ذهن شما محیطی مقدس برای شماست. می‌توانید پنجره‌های آن را بسته و همه جا را تاریک کنید یا اینکه پنجره‌ها را باز کرده و بگذارید نور داخل شود. انتخاب با خودتان است. خورشید همیشه به قسمتی از زندگی‌تان در حال تابیدن است. شما چه فکری درمورد آن می‌کنید؟ چقدر راه آمده‌اید یا چقدر دیگر باید بروید؟ نقاط قوت و ضعفتان چیست؟ بهترین و بدترین اتفاقی که می‌تواند برایتان بیفتد چیست؟ به حرف‌هایی که در ذهنتان می‌زنید توجه داشته باشید. چون شاید فقط شاید، تنها چیزی که باید تغییر کند تا بتوانید شادی، عشق یا موفقیت بیشتری را تجربه کنید طرز فکرتان است.

۳. منفی‌گرایی دیگران:

اگر برای خودتان ارزش نگذارید و مراقب خودتان نباشید، یعنی از خودتان سوءاستفاده می‌کنید. شما هیچ کنترلی بر حرف‌های دیگران یا کارهای آنها ندارید اما می‌توانید کنترل کنید که با شما چطور رفتار کنند. شما می‌توانید به تنهایی جلو کلمات تلخ و گزنده آنها را بگیرید و نگذارید که وارد قلب و ذهنتان شوند. یادتان باشد، اگر به محیط مقدس درون خودتان احترام نگذارید، هیچ‌کس دیگر هم اینکار را نخواهد کرد.

۴. روابط ناسالم:

روابطتان را هوشمندانه انتخاب کنید. تنهایی هیچوقت به اندازه یک رابطه نادرست برایتان تنهایی نمی‌آورد. با کسانی باشید که ارزش شما را می‌دانند. لازم نیست برای شاد بودن دوستان زیادی در اطراف خود داشته باشید؛ چند دوست واقعی که قدرتان را بدانند برایتان کافی خواهد بود. خیلی وقت‌ها گذشتن به معنی ضعف نیست. ما به این دلیل از بعضی افراد نمی‌گذریم که می‌خواهیم ارزشمان را درک کنند، بلکه به این دلیل است که ارزش خودمان را فهمیده‌ایم.

۵. بی‌صداقتی:

اگر شب که سرتان را روی بالش می‌گذارید، خیالتان راحت باشد که از هیچکس سوءاستفاده نکرده‌اید، آرامش درونی پیدا خواهید کرد. صادقانه زندگی کردن به شما آرامش فکر می‌دهد و این آرامش واقعاً ارزشمند است. صادق باشید و با کسانی که صداقت ندارند، رفت‌وآمد نکنید.

۶. تنفر از محیط کار:

اگر از کارتان لذت نمی‌برید، وقتتان را در آن نگذرانید. بگردید، مطمئن باشید بالاخره کاری که راضی‌تان کند را پیدا خواهید کرد. اگر سخت کار کرده و از هر لحظه آن لذت می‌برید، دست از آن نکشید. مطمئن باشید که در مسیر پیشرفت هستید، چون سخت کار کردن، در کاری که به آن علاقه دارید، رمز موفقیت در آن است.

۷. عدم آمادگی و سازماندهی:

۳۰ دقیقه زودتر از خواب بیدار شوید تا مجبور نشوید برای انجام کارها در عجله باشید و اینطرف و آنطرف بدوید. این ۳۰ دقیقه کمکتان می‌کند از سردردهایی که بخاطر دیر رسیدن‌ها متحمل می‌شوید خلاص شوید. کمی وسایلتان را سازماندهی کنید و چیزهای غیرلازم را از اطرافتان پاک کنید.

۸. تنبلی:

به دست آوردن علم و دانش به معنی رشد کردن شما نیست؛ رشد زمانی اتفاق می‌افتد که چیزهایی که می‌دانید بتواند بر نحوه زندگی شما اثر بگذارد. نمی‌توانید با نشستن و فکر کردن پیشرفت کنید. اگر مداوم همان کارهای گذشته‌تان را انجام دهید، چیز جدیدی به دست نخواهید آورد. بهترین زمان برای شروع همین الان است.

۹. کش دادن کارهای ناتمام:

هیچ چیز استرس‌زاتر از کش دادن کارهای ناتمام نیست. دست از وقت تلف کردن بردارید. برای تمام کردن کارهای ناتمام گذشته وارد عمل شوید. کش دادن بیش از حد این کارها انجام آنها را سخت‌تر می‌کند.

۱۰. فکر کردن بیش‌ازحد به اشتباهات گذشته:

اگر تصور می‌کنید که کشتی‌تان رو به غرق شدن است، شاید وقت خوبی باشد که چیزهایی که باعث سنگین شدن آن می‌شود را دور بیندازید. دفعه بعد که تصمیم گرفتید کمی زندگی‌تان را خلوت کنید، با چیزهایی که واقعاً به هیچ دردی نمی‌خورند شروع کنید، مثل پشیمانی‌های گذشته، خجالت‌ها و عصبانیت‌ها. همه آنها را دور بریزید. نمی‌توانید فصل بعدی زندگی‌تان را با خواندن دوباره متن‌های قبلی شروع کنید.

۱۱. بدهی‌های شخصی:

بدهی‌های مالی موجب استرس و قلب‌درد است. شما می‌خواهید یک زندگی راحت داشته باشید اما نه با ولخرجی. چیزهایی که لازم ندارید را نخرید. برای تحت‌تاثیر قرار دادن دیگران خرج اضافه نکنید. خودتان را گول نزنید که ثروت آدمها با دارایی‌های مادی آنها سنجیده می‌شود. برای پولتان عاقلانه برنامه‌ریزی کنید.


باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری


۱۲. عدم تمایل به گفتن حرف‌هایی که لازم است بزنید:

همه آدمها یک نگهبان درون سرشان دارند که همه کارهای آنها را نظاره می‌کند. او از همان ابتدای تولد درون سر شما بوده و توسط خانواده، دوستان، همکاران و جامعه شما پرورش پیدا کرده است. هدف اصلی او نظارت بر کارهایتان و اطمینان از این است که از خط خارج نشوید. و وقتی به حضور این نگهبان عادت کردید، کم‌کم متوجه می‌شوید که نظر او درمورد قابل‌قبول یا غیرقابل‌قبول بودن کارها کاملاً درست است. اما اینطور نیست! نظر او دقیقاً نظر دیگران است! یادتان باشد، این نگهبان فقط یک نگهبان است و فقط نگاه می‌کند. او هیچ کنترلی روی شما ندارد. اگر بخواهید خلاف نظر او کاری انجام دهید هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد. البته نباید مثل دیوانه‌ها رفتار کنید اما باید هر چیزی که لازم است به زبان بیاورید را بگویید. نباید خودتان را سانسور کنید. همیشه حقیقت را بگویید.

با شکست عاطفی چه کار نکنیم؟

قدغن های بعد از شکست


 باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری


با تمام عشقی که من نثارش کرده بودم، با وجود آن همه زمان و انرژی که برایش صرف کرده بودم، همیشه ته دلم آرزوی این را داشتم که «روزی نظرش را عوض می کند و کوتاه می آید و عشق مرا می پذیرد. همیشه خودم را این طوری دلداری می دادم که او نمی تواند از این همه عشقی که به پایش ریخته ام بگذرد. اما در کمال ناباوری من، این کار را کرد.

از آن روز سیاهی که خبر نامزدی اش را شنیدم، یک سال می گذرد. مدت ها خواب به چشمم نمی آمد. شب و روز به سقف اتاق خیره می شدم و با خودم فکر می کردم که چه کار باید می کردم تا او را به دست بیاورم. از این که می دیدم نامزدش هیچ مزیتی بر من ندارد، حرص می خوردم. سطل آشغال اتاقم پر از ته سیگار بود و عکس هایش را همه جای اتاقم چسبانده بودم. نمی دانم چه طور شد که از آن حال در آمدم و بهتر شدم.

شاید اگر مراقبت های مادر و دوست صمیمی ام نبود تاحالا چند بار خودکشی کرده بودم. اما حالا توانسته ام روی پای خودم بایستم و دوباره به زندگی برگردم. هنوز هم نامش را که می شنوم دلم می لرزد. هنوز هم تلخی احساس ناکامی آن روزها را مزه مزه می کنم. اما دیگر این تیغ کُند شده است. دیگر زخمش کاری نیست. گویا دارم بهتر می شوم.

یکی از مهم ترین ویژگی هایی که ما انسان ها را از موجودات زنده ی دیگر متفاوت می کند، این است که ما می توانیم هیجان های بسیار پیچیده ای داشته باشیم. عشق یکی از این هیجان های پیچیده است. عشق از بحث برانگیزترین پدیده هایی است که آدمیزاد از زمان پا گذاشتن در دنیا با آن دست و پنجه نرم کرده و در هر زمان و فرهنگ و بافت تاریخی خاص، معنای خاصی برایش درنظر گرفته است.

نکته ی دیگری که عشق را پیچیده تر می کند این است که در یک رابطه ی عاطفی معمولا دو نفر درگیر هستند و احساسات و هیجانات هر دو نفر در این رابطه بایستی در نظر گرفته شود. این جاست که بسیاری مسائل شروع می شود. مشکلات کنار آمدن با فردی که از صمیم قلب دوست داریم، ولی به دلایل مختلفی ممکن است دل ما را بشکند، ما را تنها بگذارد و یا حتی آن قدر که دوستش داریم، ما را دوست نداشته باشد.

ممکن است شکست عاطفی ناشی از ازدواجی ناکام باشد و یا حتی عشقی یک طرفه که ناگفته باقی مانده است. نکته ای اصلی این جاست که در این شرایط با کسی طرف هستیم که احساس شکست خوردگی و فقدان می کند. کارهایی که نباید بعد از این شکست کنیم، حتی شاید از کارهایی که باید انجام بدهیم، مهم تر باشد. در این مطلب به این نکردنی ها اشاره شده است.

1- به دنبال جایگزین نباش

گاهی اوقات کسانی که بعد از یک شکست عاطفی با ما مشورت می کنند، از این شکایت دارند که چرا نمی توانند فرد دیگری را جایگزین فرد مورد علاقه شان کنند. پاسخ این است: خواهش می کنم این کار را نکنید! اگرچه تحمل درد جداشدن یا دل کندن از فردی که دوست دارید، با حضور یک فرد دیگر راحت تر است، اما این کار باعث می شود نتوانید به صورت کامل موضوع را برای خودتان حل و فصل کنید. شروع یک رابطه ی جدید، آن هم با هدف فراموش کردن محبوب قبلی مانند این است که دردتان را داخل کیسه کرده و جایی پنهان کنید.

البته این درد بیکار نمی ماند و رابطه ی جدیدتان را هم خراب می کند. شاید در کتاب های مختلف به فرمول هایی برای مدت زمان لازم بین قطع رابطه و شروع یک رابطه ی جدید برخورد کنید، اما نکته این جاست که هرکس با سرعت مخصوص خودش بهبود می یابد و بنابراین توصیه ی کلی این است که حداقل چند ماهی برای شروع رابطه ی جدید صبر کنید. شاید یک مشاور بهترین راهنما برای این باشد که متوجه شوید چه زمانی آماده ی برقراری یک رابطه ی جدید هستید.

2- انتقام نگیر!

حتما داستان عاشق های حسودی را شنیده اید که به دلیل نه شنیدن از محبوبشان دست به کارهای وحشتناکی زده اند. این آدم ها اگرچه محدود و انگشت شمار هستند اما به ما نشان می دهند که تحمل درد شکست عاطفی چقدر می تواند دشوار باشد. البته بیشتر آدم ها در واکنش به شکست عاطفی چنین کاری نمی کنند اما ممکن است دست به کارهایی بزنند که به نوعی بوی انتقام می دهد.

برای مثال ممکن است خودشان را به دام رابطه های کوتاه مدت بیندازند و یا به مصرف سیگار و الکل و مواد رو بیاورند (به خصوص اگر بدانند که این رفتارها موردپسند طرف مقابلشان نیست). البته این رفتارها را می توان بخشی از مرحله ی خشم و تا حدودی قابل درک دانست، اما درواقع اگر دست به چنین رفتارهایی بزنید، مهم ترین صدمه به خود شما وارد می شود.

3- خودت را سرزنش نکن

وقتی رابطه ای تمام می شود و یا از کسی جواب نه می شنویم، یک ذره بین بزرگ بر می داریم و شروع به وارسی عیب و ایرادات خودمان می کنیم. من چه اشکالی داشتم که او مرا نخواست؟ چرا رابطه را به هم زد؟ قبل از هرچیز یادتان باشد که پذیرفته شدن یا نشدن از طرف دیگری خیلی اوقات به سلیقه و خواسته های طرف مقابل بستگی دارد و به فرض اینکه شما قصد داشته باشید کاملا شبیه آن چه او می خواهد بشوید، باید فال گیر یا ذهن خوان بسیار موفقی باشید.

پس اگر رابطه ی عاطفیتان به جایی نرسید یا محبوبتان شما را نپسندید، خودتان را از این بابت سرزنش نکنید. یادتان باشد که پذیرفته نشدن از طرف یک نفر به معنی تمام شدن دنیا نیست. همه ی ما دوست داریم محبوب کسی باشیم که به او عشق می ورزیم، ولی خب! خیلی اوقات شرایط بر وفق مراد پیش نمی رود.


 باربری بارسلون : اولین و بهترین شرکت حمل و نقل اثاثیه منزل و اداری


4- طرف مقابل را سرزنش نکن

در سیر بهبودی از شکست عاطفی زمانی می رسد که ما از دست همه چیز و همه کس عصبانی می شویم. درست است. حتی از محبوبمان هم عصبانی می شویم. این نکته ممکن است به دلیل نپذیرفتن ما باشد یا اینکه تلاش کافی نکرده است که رابطه را پایدار نگه دارد. هرچند این عصبانیت می تواند در کوتاه مدت برای اعتماد به نفس آسیب دیده ی ما تسکین دهنده باشد، مراقب باشید که اغراق نکنید. طرف مقابل هم مانند شما انسانی است با سلیقه ها و علائق خودش و این که شما را نخواسته است، نه به معنی بد بودن شما و نه به معنی بد بودن اوست.